part 7

3.9K 323 95
                                    


«نیویورک:بخش دوم»

جونگکوک:«اه هیونگ میتونی جیمینو ببری بیرون من یه کاری با تهیونگ دارم!!!»

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

یونگی بی هیچ حرفی سمت جیمین راه افتاد و اون رو از چنگ تهیونگ که پشتش بود بیرون کشید!

جیمین مشکوک چشماشو بین نگاه های زوج توی اتاق می‌چرخوند،وقتی به در رسید انگشت اشاره شو سمت جونگکوک که پشت به اون، به تهیونگ ترسیده خیره بود،گرفت!

جیمین:«انگشتت بهش نمیخوره جئون!!»

یونگی تابی به چشماش داد و جیمین و انگشتای کوچیکشو برد بیرون!

یونگی:«با اون انگشتا کسی ازت حساب نمیره عزیزم!»

صدای بسته شدن در،تهیونگ رو مضطرب تر از قبل کرد،نگاه ناخوانای جونگکوک براش ترجمه نمیشد!

بنظر عصبانی نمیومد ولی بعید میدونست خوششم اومده باشه،داشت خفه میشد تا بفهمه جونگکوک میخواد چیکار کنه،قلبش زیرپوستی ضربانهاشو تند میکرد و دستهای مشت شده اش به سردی میزد!

تهیونگ:«ج..جونگکوک؟!نم..نمیخوای چیزی بگی؟!»

جونگکوک خونسرد جلو اومد و با هر قدم ارومش به تنه بیگنهاه تهیونگ رعشه می انداخت، بیشتر و بیشتر به دیوار پشت سرش چسبید،خیلی خب میشد اگه میتونست توی بتن و سیمان دیوار حل بشه تا از زیر نگاه‌های خالی جونگکوک که انگار داخل مغزشو دید میزد فرار کنه!

جونگکوک چنگی به کمر باریک تهیونگ انداخت تا دست از فشار دادن خودش به دیوار برداره!

تهیونگ:«م..من بخاطر تو انجامش دادم ...قس.. قسم میخورم ...فکر کردم خوشت میاد...م..من!!»

جونگکوک دستشو روی دهنش گذاشت و به مردمکای لرزون و بهانه جوش خیره شد!

جونگکوک:«چیزی نشنوم!!»

تهیونگ زیر دست سنگینش که بوی لوسیون خودش ازش میومد،داشت جون میداد!

جونگکوک بی حس سمت گردنش خم شد،کل تن لاغر تهیونگ رو به دیوار پشتش میخ کرده بود جوری که یه اینچ هم نمیتونست تکون بخوره!

دلهره آور نفسی از گردن تهیونگ گرفت که لرزش بیشتر بدنش رو به دنبال داشت!

زبونش رو به آرومی روی قوس‌ ما بین شونه و گردنش کشید،لبهاش رو کیپ گردنش کرد و میک پر قدرتی بهش زد،فک بالا و پایینش رو به کار کشید تا کبودی پر رنگ و لعابی بجا بزاره!

تهیونگ با حس درد،دست جونگکوک رو از دهنش برداشت و تلاش کرد تا از خودش فاصله اش بده!

تهیونگ:«ک.. کوک..»

حرفش‌ با چنگی که به باسنش‌ زد،خفه شد و حالا باسنش که گیر ناخونهای کوتاه اما تیز جونگکوک افتاده بود،براش حس جهنم داشت!

Payback|kookv|Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum