این همه اتفاق واسه اولین روزِ زندگیِ دانشجوییش زیادی بود .
تو راهرو با ذهنی درگیر مشغول قدم زدن بود که با یادآوری چانی که منتظرش بود شوکه شروع کرد به دویدن و تا ورود به محوطه و دیدنش که به تیر چراغ برق تکیه زده بود و سرش پایین بود از حرکت نایستاد.
چان با شنیدن صدای پاش موقع دویدن سرش رو بلند کرد و بدون تغییر حالتی منتظر موند تا پسرک نزدیکش بشه.
با نفس نفس جلوش متوقف شد و دستهاش رو به زانوهاش تکیه داد و خم شد و شروع کرد به نفس گیری و همزمان حرف زدن.
+م...من...ببخشید...ب...بریم...
یکم که نفسش بهتر شد کمرش رو صاف کرد و با لبخند احمقانهای به چان خیره شد.
چان با دیدن قیافهاش ابرویی بالا انداخت و تکیهاش رو از تیر چراغ برق گرفت و بهش نزدیک شد.
شوکه یکم کمرش رو به عقب خم کرد و با چشمهای درشت و متعجب خیرهاش موند.
دست چان بالا اومد و در مقابل نگاه شوکه پسر کوچیکتر انگشتهاش رفت لای موهاش و بهمشون ریخت.
_زیادی بیریختی...
با حرف چان، گوشه لبش هیستریک بالا پرید و شوکه به پشت پسر بزرگتر که حالا راه افتاده بود خیره شد.
+غلط خوردی دیوث...بیریختِ چی؟! وایسا ببینم!
با داد خودش رو بهش رسوند و عصبی شروع کرد به راه رفتن کنارش.
هر دو نگاه کوتاهی بهم انداختن و تا ایستگاه اتوبوس بدون حرفی فقط در کنار هم قدم زدن ولی از اونجا به بعد تا زمانی که به محل کار چان برسن حتی یک لحظه هم ساکت نموند و دیگه آخراش چان حس میکرد توانایی کشتن همه آدمای تو اتوبوس همراه با بیون لعنتی رو داره و با یه "میشه خفه شی" کوتاه و تیز بالاخره تونست پسر کوچیکتر رو ساکت کنه و فلیکس ترسیده فقط دستش رو در طول لبش به معنی بستن زیپ دهنش کشید و بعدش چرخید و فقط به بیرون خیره شد و پاهاش رو به هم فشرد و دست یخ زدهاش رو بینشون قایم کرد.
+بدجنس...
ولی آخرش بالاخره زیر لب اینو گفت و چان هم که شنیده بودش فقط بیشتر تو جاش لم داد و پاهاش رو بیشتر باز کرد و با چپوندن هندزفری تو گوشاش نهایت بیتوجهی بهش رو نشونش داد.
+یاااا جمع کن این لنگارو...
محکم زد رو پای چان و پسر بزرگتر عصبی پلکهاش رو باز کرد و نگاه تیزی بهش انداخت.
+باشه بابا...ولی بیشعوریه...اینجا یه مکان عمومیه...
_به تخمم...
دوباره زیر لب زمزمه کرد و با شنیدن حرف چان ناامید چرخید سمت پنجره و خودش رو بیشتر جمع کرد و با دیدن باز شدن بیشتر پای پسر بزرگتر حرصی دندون قروچه رفت.
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #Chanlix, #MinSung ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:2 ✨
Start from the beginning
