part 15

115 32 9
                                    

وقتی زمان قرار ملاقات تموم شد یانگ سو به گوشه ای خلوت از بازداشتگاه پناه برد و مشغول گرفتن شماره ای شد

+سلام، درسته منم. ببین راستش ازت یک درخواست کوچیکی داشتم. ازت میخوام مدارک تخلفات شرکت ساختمان سازی پارک رو که ازت خواسته بودم ازشون مراقبت کنی رو فورا بیاری

*شش ساعت بعد

یانگ سو با دیدن ووبین که روی صندلی ای همراه با یک کیسه یخ که روی بینی اش گرفته بود محتاطانه و آروم سمتش رفت

با زدن لبخندی لب زد
+وقتتون بخیر آقای پارک چند لحظه وقت دارید؟
- اوه البته، آقای یانگ بله حتما بشینید
ووبین کیسه آبی رنگ یخ رو از روی بینی اش برداشت و ادامه داد

- میتونم بپرسم اینجا چیکار میکنید؟ شما کجا اینجا کجا، فکر نمیکردم فرصت دیدن دکتری مثل شما روزی نصیبم
+ اومم راستش اومدم باهاتون راجب یک موضوعی صحبت کنم کشش نمیدم سریع میرم سر اصل مطلب ازتون میخوام لطفا هرچه سریعتر شکایتتون رو پس بگیرید

وویین با شنیدن حرف یانگ سو لبخند روی لبش محو شد و لحظه ای بعد با زدن نیشخندی جواب داد
- و اگه نگیرم چه اتفاقی میوفته؟
یانگ سو لبخندی زد و تمام پرونده ها و مدارک تخلفات رو به ووبین داد

+متاسفانه مجبور میشم که تمام تخلفات و کلاهبرداری های شرکتتون رو فاش کنم
انتخاب با خودتونه
ووبین برگه ها رو برداشت و مشغول خوندنشون شد و به سرعت ورقشون میزد

ووبین تک سرفه ای کرد و سعی کرد با زدن لبخندی خودش رو عادی نشون بده
- فکر کنم یکم زیاده روی کردم،ازتون واقعا عذر میخوام

یانگ سو لبخند محوی زد و از روی صندلی بلند شد و دستش رو سمت ووبین گرفت
+خب گمونم به توافق رسیدیم درسته؟
ووبین دم عمیقی از کلافگی کشید و بلند شد و دست یانگ سو رو گرفت
- درسته به توافق رسیدیم

جین روی شونه های تهیونگ خوابش برده بود
تهیونگ همواره موهای نرم و ابریشمی اون پسر رو به آرومی به طوری که جین بیدار نشه نوازش میکرد

لحظه ای بعد پلیس در سلول زندان رو باز کرد
+آزادید
تهیونگ با کاشتن بوسه ای بر روی سر جین سعی کرد بیدارش کنه
- سوکجینا بیدار شو
جین سرش رو از شونه تهیونگ برداشت و مشغول مالش دادن چشماش شد
+چی شده؟
- آزادیم

جین متعجب با چشم های خواب آلودش به تهیونگ خیره شد
+چی؟چطور ممکنه؟
- اومم راستش خودمم نمیدونم اما فکر کنم آقای یانگ کمکمون کرده باشه

جین از روی صندلی بلند شد و سمت جونگکوک رفت
جونگکوک سرش رو به دیوار تکیه داده بود و خوابش برده بود
جین صورت جونگکوک رو توی دست هاش گرفت و آروم گونه هاش رو فشار داد
+هی پسر بیدار شو

جونگکوک بدون اینکه چشماش رو باز کنه آروم لب زد
- بزار بخوابم
جین چشماش رو چرخوند و نفسی از کلافگی کشید
+خودت خواستی
جین به کشاشه رون پای جونگکوک لقدی نسبتا محکم زد

doctor kim Where stories live. Discover now