+یعنی ریدن تو شانست...
کلافه و ناچار سمت صندلی کذایی رفت و بعد از یه نگاه سریع به پسر کنارش که از اون یکی مهربونتر به نظر میرسید لبخند پهنی بهش زد و فوری باسن عزیزش رو روی صندلی قرار داد و نفس کلافهای کشید.
به اون یکی پسر که نگاه عجیبی بهش مینداخت هم نگاهی کرد و لبخند گیجی زد که پسر بعد از نگاهِ سر تا پایی بهش و بالا انداختن ابروش از روی تعجب نگاهش رو ازش برداشت و مشغول پچ پچ کردن با بغلیش شد و اون یکی دیگه هم نگاه عجیبی بهش انداخت.
چرا اینجوری میکردن؟!
نکنه شبیه فضاییایی چیزی شده بود؟!
نگاهش رو چرخوند و دوباره به پسر کنارش داد که بشدت مظلوم به نظر میرسید.
شبیه خنگا به نظر میرسید و این یکم فلیکس رو امیدوار کرده بود.
+سلام من لی فلیکسم، بنظر میاد کسی نمیخواد کنارت بشینه چون همین الان متوجه شدم این بقلیا یه چیزایی پشت سرت میگفتن، ولی من این لطفو بهت میکنمو کنارت میشینم...اسمت چیه؟!
_چان...
چان گیج ابرویی بالا انداخت و گفت.
خب...
نگاهش یکم عجیب و ترسناک بود ولی به تنها نبودن میارزید.
+فامیلیت چیه چان؟!
_بنگ...کریستوفر بنگ چانم لی فلیکس...
چان با لبخند عجیبی گفت و دستش رو بلند کرد.
فلیکس ذوق زده دستش رو چسبید و محکم تکونش داد.
+از آشناییت خوشبختم چان...امیدوارم ترم خوب، سال خوب و کلا دوران کارشناسی خوبی رو در کنار هم داشته باشیم...
فلیکس معصومانه و ذوق زده گفت و چان فقط با لبخند فیکی با تکون دادن سر حرفهاش رو تایید کرد.
+تو خوابگاهیای؟!
_آره...
+جدی؟! خیلی خوبه که...کدوم اتاقی؟!
فلیکس تمام طول مدتی که با هم بودن بشدت پر انرژی بود و این چان رو کلافه میکرد، چون تو تمام طول زندگیش طوری زندگی کرده بود که هیچ موجود کنهای نزدیکش نشه اما ببین چه بلایی سرش اومده بود؟!
این کوچولو درسته که زیادی خنگ و پرحرف بود ولی خب یه چیز مثبتی که داشت این بود که از خنگی زیاد متوجه خیلی چیزا نمیشد، درواقع انقدر سرش گرم توجهش شده بود که دیگه سوالی ازش نپرسیده بود و فقط همه جا دنبالش میکرد و این خودش میتونست یکم راضیش کنه که از سر بازش نکنه و بذاره یکم پیشش بمونه.
نفس کلافهای کشید و به فلیکس که منتظر با اون لبخند احمقانه نگاهش میکرد نگاه کرد.
_هم؟
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #Chanlix, #MinSung ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:1✨
Start from the beginning
