مینهو با نیشخند گفت و بدون توجه به صورت شوکهی فلیکس از اتاق زد بیرون و صدای کوبیده شدن در باعث به هم خوردن پلکهاش شد.
نگاهش تو نگاه مسخ شدهی اون یکی هم اتاقیش گره خورد و برای چند ثانیه هیچ کدومشون چیزی نگفتن تا اینکه بالاخره اون یکی از جاش بلند شد و سمتش اومد.
_ زیاد مینهو رو جدی نگیر...خیلی زود دلخور میشه اما باید بهت بگم که بهتره بیشتر تو این دانشگاه حواستو جمع کنی...اگه حواست نباشه زودی گوشه گیر میشی...مینهو روابط قویای تو دانشگاه داره پس بهتره رابطهات باهاش اوکی باشه تا همه چیز برات بهتر باشه...
+ممنون...
فلیکس همون طور که هنوز هم بالای تختش بود با لب و لوچهی آویزون گفت و سرش رو خم کرد و مشغول ور رفتن با پوست کنار ناخن انگشت شست پاش شد.
اوکی...
این شد از اولین گند و بد بیاریش...
باید بیشتر دقت میکرد...
نباید تو دانشگاه اتفاقات دبیرستانش تکرار میشد!
چند ثانیه به قیافهی خوابآلود خودش تو آینه خیره موند و بعدش شونهای بالا انداخت و محکم آبی که داشت تو دستش جمع میشد رو پاشید به سر و صورتش.
به اون چه ربطی داشت که سر صبح انقد زشت به نظر میرسید و صورتش پف داشت ؟!
بالاخره که چی؟ باید با قیافهاش کنار میومد یا نه؟!
بعد از حسابی خیس کردن صورتش با آب، با حرص مسواکش رو برداشت و مقدار زیادی خمیر دندون روش مالید و طبق عادت با انگشت مشغول مالیدنش به تمام نقاط روی مسواک شد و بعد از تموم شدن کارش زیر آب گرفتش تا کمی خیس بشه و شروع کرد به مسواک زدن.
همچنان با جدیت خاصی به قیافهاش تو آینه خیره بود و تو سرش افکار منفیای راجعبه خودش جریان داشت.
با تمام شدن کارش بلافاصله از دستشویی زد بیرون اما با باز شدن در با قیافهی عبوس هم اتاقی عزیزش مینهو رو به رو شد.
+س...سلام...
_لی فلیکس اگه فقط یه صبح دیگه صدای اون آلارمای مسخرهات رو از پنج صبح بشنوم بهت قول میدم اون گوشی رو خوب تو سرت خورد کنم...
مینهو فقط همین رو با حرص تو صورتش غرید و از کنارش رد شد و همزمان محکم خودش رو به کتفش کوبید و با گذشتن از کنارش و ورود به دستشویی چنان محکم در رو به هم کوبوند که فلیکس شرط میبست ستونهای کل خوابگاه لرزید.
شوکه قدمی به جلو برداشت و با سر رسیدن جیسونگِ شوکه نگاههاشون به هم گره خورد.
=خوبی؟!
جیسونگ با تعجب پرسید و پسرک شوکه فقط آروم سر تکون داد.
=چه خبرت بود امروز صبح از پنج زنگ گذاشتی؟!
ESTÁS LEYENDO
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #Chanlix, #MinSung ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:1✨
Comenzar desde el principio
