Part 33 (Simple & Complicated)

80 22 12
                                    


ووت و کامنت فراموش نشه خوشگلا

______________

نمیدونم چرا هر کاری میکنیم تهش برمیگردیم توی همین جهنم سفید !

روز کاری دکترش امروز نبود پس مجبور بودیم تا اومدنش صبر کنیم

به نظر حالش بهتر میومد
راحت تر میخندید و نگاهش برق خاصی گرفته بود

درسته حرف هم زده بود اما فقط همون تک جمله
دیگه چیز جدیدی نگفته بود

به طرز ترسناکی حالش بهتره
الانم خودش رو با گل های کنار تختش سرگرم کرده
انگار نمیدونم این همون بکهیونی که از این جا موندن متنفره !

حتی ازم سوالی راجع به پدرش نمیپرسه !
اون مرد عوضی بالاخره در حین ارتکاب جرم دستگیر شد
حتی از اعترافش به کشتن همسر سابقش هم بر علیهش استفاده میشه
بقیش رو سپردم به عموی سهون و خودم با بک اومدم بیمارستان !

همه اینا ها باعث شد تو دوباره این جا باشی ....
و من درست کنارت در حال تماشای تن خسته تو !

+خب ! ببین کی دوباره این جاست !

دکتر با سرخوشی از دیدن دوبارمون حرف میزد انگار که اومده باشیم دورهمی !
بر خلاف هر بار که بکهیون چشماش رو میچرخوند و کم محلی میکرد
امروز یکی از لبخند های درخشان و کمیابش رو بهش نشون داد ...

خب این ...
نمیخوام حسودی کنم ولی ...
مگه اون خنده ها فقط سهم من نبود ؟!

دکتر ازم خواست برم بیرون
این بار بکهیون مخالفتی نکرد
و نتیجه این که پشت این در کرم لعنتی یه لنگه پا منتظر دستور جنابم !

چند دقیقه گذشت و بالاخره رضایت داد از خلوتی که با دوست پسرم داشته دل بکنه بیاد بیرون !

+پارک چانیول ! میشه تا یه سری سرم تقویتی بهش میزنن کمی با هم حرف بزنیم ؟!

یه باره زیر چام خالی شد
بکهیونم که امروز حالش خوب بود
هر چند خودمم میدونستم این خوب بودن غیر عادیه
اما شنیدن این که دکتر هم به این حال خوب مشکوکه باعث میشد قالب تهی کنم !

شاید قوی باشم
اما این مسئله برای من در مقابل بکهیون صدق نمیکنه !

نفهمیدم کی مثل احمقا پشت سرش راه افتادم و حالا دقیق رو به روش نشستم
اما انگار اون خیلی خوب به همه چی مسلط بود
حق هم داشت
اون که مثل همه همه زندگیش روی تخت بیمارستان زیر سرم نبود ...

+بذارید باهاتون راحت باشم چانیول شی ... بکهیون امروز تمام مدتی که پیشش بودم داشت باهام حرف میزد ...

انگار یه سطل اب یخ رو سرم ریخته باشن
تو چشمام اشک جمع شده بود
خبر خوبی بود
خیلی خوب
اما یه چیز این وسط نمی ذاشت نفس بکشم !

Sound Of Silence🌼|Chanbaek Where stories live. Discover now