Part 10(One Kisses All Enough)

173 44 67
                                    

One kisses all enough ...

با به صدا در اومدن زنگ تفریح بکهیون که تا قبلشس خودش رو پر از اعتماد به نفس کرده بود به یک باره پنیک کرد و توی جاش خشکش زد

کیونگشو که متوجه اضطراب بک شده بود دستش رو که حالا کمی میلرزید توی دستای گرم و مهربونش فشرد

نمیخواست مثل بقیه بهش این احساس رو بده که از پس خودش و کاراش برنمیاد

پس قرار نبود بگه من میرم کتش رو بهش برمیگردونم !

کنارش می ایستاد و حمایتش میکرد و نمیذاشت مثل سری قبل که تنها گیرش اورده بودن اذیتش کنن

+هی بک چیزی نیست ... فقط میخوای کت رو بهش بدی و بیای پیش ما !

وقتی نگاه نگران بک به سمتش برگشت

نفهمید این ایده احمقانه چطور به ذهنش رسیده و چطور باید عملیش کنه

اون لحظه فقط میخواست بکهیون دیگه با اون چشم های مظلومش ، نگران بهش نگاه نکنه

+من و لوهان بقیه رو میبریم بیرون ... چانیولم که کاری بهت نداره بعدش بیا پیش ما باشه ؟!

شاید نگاهش هنوز استرسش رو نشون میداد ولی عمیقا از کیونگسو ممنون بود

ترسی که از کای و جونگده داشت وصف نشدنی بود و اصلا مطمئن نبود در حضور اون ها حتی بتونه قدم هاش رو یکی بعد از دیگری نظم بده

کیونگسو زود تر قبل از این که اون چهارتا دردسر بخوان کلاس رو ترک کنن لوهان رو شیر فهم کرد تا برن و اون دو تا رو با هم تنها بذارن

لوهان هم از خدا خواسته حرف کیونگ رو تو هوا گرفت

با بلند شدن پسرا بکهیون هول شده از جاش بلند شد و برای این که چانیولی رو که سرش با وز وزای سهون گرم کرده بود رو متوجه خودش کنه

طی یک حرکت کاملا غریزی دستش رو گرفت

چانیول توی جاش ایستاد و به صورت بکهیون خیره شد

اون قدری حال نداشت که برای دلیل این حرکت بکهیون توی مغزش یه سرچی بکنه و به کتش برسه پس ساده لوحانه منتظر بود بکهیون بهش دلیل کارش رو بپرسه ...

^یااااا هیونگ گوش میدی چی میگم ؟!! ...

باید صادقانه جواب میداد " نه ... نه تنها الان بلکه هر چی از صبح تو گوشم حرف زدی رو متوجه نشدم چون منه لعنتی رو به موتم !!! "

ولی خب مریض تر از این حرفا بود

از طرفی حالا کای و جونگده هم متوجه حضور موشی که با میل خودش دم به تله داده شده بودن

÷چیه سر عقل اومدی میخوای حرف بزنی ؟!

باشنیدن صدای کای کمی توی خودش جمع شد

Sound Of Silence🌼|Chanbaek Where stories live. Discover now