chapter 25 : war is over

103 12 29
                                    

فلش بک ششم، آخرین فلش بک
فصل بیست و پنجم : جنگ تمومه.

+" کجا بودی هرماینی؟! "
صدای رون هرماینی رو به خودش آورد.

الان دیگه تقریبا هرماینی میتونست هوا رو به خوبی ببینه، اینکه چطوری خورشید بالاخره آسمان رو در آغوش میگیره و باد ها برای تکون دادن موهاش وارد چادر میشن و به پوستش حمله ور میشن.

به فکر فرو رفت، تمام این مدت رو کجا بود؟
به یاد میاورد که از وقتی که دامبلدور مرد، اون از هاگوارتز رفت. تنها یادش میومد که در کلبه ای چندین ماه رو میگذروند.

با تمام تلاش این کلمات رو به زبان آورد. به یاد میاورد که با مالفوی کار میکرد تا وقتی ولدمورت به ذهنش نفوذ کرد نفهمد که اون هرماینی رو نکشته است، و اما بعد خاطراتش از مالفوی همانجا تمام میشد.

هری و رون زیاد به هرماینی برای گفتن چیز های بیشتر فشار نیاوردن، هرماینی خسته تر اونی بود که حرف بزنه. شب ها از ترس به خودش میلرزید و نمیتونست بخوابه؛ انگار تکه ای از وجودش رو گرفته و به گوشه ای انداخته بود که تنها وقتی میتونست آرامش داشته باشه که اون رو پیدا میکرد.

سحرگاه، هنگامی که خورشید بیرون میومد هرماینی تازه میتوانست بخوابد، که اون هم با توجه به برنامه های هری و رون برای اون سه روز باقی مانده تا جنگ بهم میخورد.

تنها یک ساعت بیشتر نمیتوانست بخوابد، که البته هم زیاد بود چون توی خواب هایش اون را میدید.

رگان، دختری که توی خواب هاش باهاش ملاقات میکرد و فکر میکرد که از همه بیشتر اونو میشناخت.

این دفعه گوشه ی اتاقش کز کرده بود، موهای سفید بلندش دور تا دورش ریخته بودند و با هر قطره اشکی که از چشماش به زمین چوبی اتاقش میریخت چوب ترک کوچیکی برمیداشت.

چشمای آبی رنگش از نظر هرماینی خیلی معصوم به نظر میومد. با دستانش به آرومی شعله ی آتش کوچیکی درست کرد و انگشتانش رو همراه با شعله رقصاند.

روی دیوار اتاقش عکس های متفاوتی به چشم میخورد. عکس هایی از بچگیاش درحالی که کلوچه ای به دست داره، عکس از افراد مختلف که هرماینی حدس میزد دوستانش باشند.

بالای هرکدام از افراد اسمشون نوشته شده بود.
هرماینی به آرومی خوند : استفان، ایزابلا، اسکار، کارمن، مدی…

توجه هرماینی به عکس لورا جلب شد، کنار دختری نشسته بود و دختر با لبخند به اون نگاه میکرد، بالای عکس نوشته شده بود. آریانا.

Night spell {Dramione}Where stories live. Discover now