P: 06

212 47 23
                                    

تهیونگ مست

روند تکراری کاری که سراسر شامل بیکاری بود ادامه داشت و هر روز تکرار میشد
و شاید بقیه فکر کنن که چقدر خوب یه‌کار که هیچکاری انجام نمیدی و حقوق میگیری
البته من تقریباً متوجه شدم پرستار یه‌بچه هستم چون حتی فردای اون روزی که سرما خورده بودم بچه بهونه گیری میکرد که باید برم سرکار و من با بدن کوفته و حال نزار مجبور شدم برم سرکار

مسواکمو تو لیوان مخصوصش گذاشتم
از دستشویی خارج شدم گوشیمو برداشتم و روی تشک نشستم

الآنم که بعد از گذشت چند روز حالم بهتره
و چیزایی ‌که طی این مدت متوجه شدم اینکه تهیونگ شیطانی هم میتونست مهربون باشه اون با همه خوب بود فقط منو انقدر اذیت میکرد انگار من برده زر خریدشم

چرا الآنکه بهتر فکر میکنم تقریباً حق داره من تقریباً زر خریدشم چون حقوق میده بهم ولی خدمات دریافت نمیکنه
البته فکر کنم سر همین قضیه میخواد خدماتشو از بدنم دریافت کنه

همینکه خواب داشت آغوشش رو برام باز میکرد گوشیم زنگ خورد
انقد دربارش فکر کردم تا زنگ زد
این وقت شب حتماً میخواد براش لالایی بخونم تا خوابش ببره
"بله"
"سلام بیا دنبال دوستت اینجا از حال رفته"
"کدوم دوستم؟"
منظورش تهیونگ بود ولی مغز نیمه هوشیار من دیر فرمان فهمیدن صادر کرد
"منظورم اینکه چرا از حال رفته؟"
"بنظرت امکان داره توی بار از شدت ذوق زدگی بیهوش شه مسته دیگه"

خانمه اصلاً اعصاب نداره پس منم با گفتن الآن میام دنبالش تلفن رو قطع کردم
لباسایی که کنار در آویزون بودن رو پوشیدم کلید رو برداشتم و زدم بیرون

کنار خیابون برای تاکسی دست تکون دادم درحالی که شماره تهیونگ رو گرفتم چون مغزم بعد چند دقیقه متوجه شد آدرس و اسم بار رو از اون خانم بی اعصاب نگرفته
"هوووم؟"
صدای خسته و خواب آلود تهیونگ توی گوشی پیچید
عالی شد باید از این آدرس بگیرم؟
"میتونی بگی کجایی؟"
صدایی نمیاد فک کنم مُرد
یه تاکسی ایستاد، سوار شدم
لعنت بهش من باید همون یه‌قرون پولی که دارم هم برای یه سگِ مست خرج کنم
"کجا باید برم"
"فعلاً مستقیم برید تا بهتون بگم"
دوباره زنگ زدم خداکنه اینبار یکی دیگه جواب بده اصلاً چرا به من زنگ زدن
"نیومدی که دارم تعطیل میکنم، پرتش میکنم تو خیابونا"
عوضی انگار داشت درباره آشغال حرف میزد درسته ازش خوشم نمیاد ولی وقتی مشتریت بوده چرا اینجوری میکنی
"شاید چون بهم آدرس ندادی نیومدم دنبالش؟"
"خیلی خب لوکیشن میفرستم ولی سریعتر بیا"
قطع کردم این عوضی چرا باید بره بار یکی عوضی تر از خودش که اون الآن بخواد اینجوری پرتش کنه تو خیابون
باید همون موقع هایی که فرصتشو داشتم میکشتمش که اینجوری باعث دردسر نشه
لوکیشن رو به راننده نشون دادم
"اگه میشه یه‌مقدار سریع تر"
"باشه"

the one I have waited forWhere stories live. Discover now