جونگکوک نگاهی به ساختمون روبهروش کرد و آب گلوشو قورت داد.
مطمئنا نمیتونست از اینجا چیزی بخره .
تهمین با خوشحالی دستشو گرفت و باهاش همقدم شد.
جونگکوک هم لبخند زد.
همراه جیمین و تهمین حرکت میکردن و تهیونگ و یونگی هم پشت سرشون میومدن.
جیمین جلوی یه مغازه وایساد:
_ اینجا هودیای قشنگی میاره. بیایین بریم ببینیم.همه وارد شدن و جونگکوک از دیدن بزرگی اون مغازه تعجب کرد.
همینطور که بین رگال لباسا میچرخید، نگاهش به هودی سفید افتاد .
هودی تماما سفید و گوشه سمت چپش سیاره ساده ای طراحی شده بود.
دستی روی لباس کشید .
حیف که قیمتش بالا بود و نمیتونست این ریسک بکنه که بخرتش وگرنه حتما میخریدش.
زیرلب زمزمه کرد:
_ وقتی که اولين حقوقمو گرفتم، حتما میام میخرمت.و خواست از کنارش رد بشه که صدای تهیونگو شنید:
+ اگر ازش خوشت اومده برو پُرُوش کن.جونگکوک دو دل بود ولی شونه ای بالا انداخت
" من که نمیخوام بخرمش ولی شاید بهتره یه بار امتحانش کنم. "هودی برداشت و سمت اتاق پُرو رفت.
وقتی پوشیدش متوجه شد که خیلی بیشتر از چیزی که انتظارشو داشت بهش میومد.
صدای تعریف کردن یونگی از جیمین رو میشنید و ته دلش کمی ناراحت شد.
اون هیچکسو نداشت که انقدر عاشقانه باهاش رفتار کنه.
داشت توی ناراحتیش غرق میشد که تقه ای به در اتاق پرو خورد:
+ جونگکوک؟ پوشیدی؟
سریع نگاهی به اینه کرد. ناخودآگاه موهاشو مرتب کرد و درو باز کرد.
تهیونگ با دیدن کوک توی اون لباس لبخند قشنگی زد:
+ خیلی بهت میاد.
_ درسته ..ولی..
قبل ازاینکه جمله تموم بشه تهیونگگفت:
+ درش بیار و بدش به من.
جونگکوک به داخل پرو برگشت ، لباسو در آورد و از لای در به تهیونگ داد.
سریع لباس خودشو پوشید و تهیونگو دید که هودی به دست منتظرش وایساده .
+ چیز دیگه نمیخوای؟
_ من کلا چیزی نمیخوام..یعنی ..تهیونگ لبخند زد و به سمت پیشخوان رفت.
+ لطفا اینو حساب کنید.
جونگکوک و جیمین نگاهی به هم کردن.
جیمین خواست وارد عمل بشه و هودیو حساب کنه که تهیونگ از توی کیف پولش بلک کارتشو بيرون کشید و به فروشنده داد.
فروشنده با لبخند مبلغو زد و پاکت هودیو به تهیونگ داد.
بعد از اینکه خریدشون تموم شد از فروشگاه بيرون اومدن .
تهیونگ پاکتو به سمت کوک گرفت و گفت:
+ اینم یه هدیه از طرف تهمین به تو کوک . اون خواست اینطوری بهت خوش آمد بگه.جونگکوک اما اشک توی چشماش حلقه زد .اون سالها بود که حتی تولدم برای خودش نمیگرفت و هرسال فقط یونگیو جیمین با کادوهاشون خوشحالش میکردن.
+ هی هی کوک چت شد؟ خوبی؟
تهیونگ بانگرانی پرسید .
جونگکوک لبخندی بهش زد:
_ من خوبم هیونگ .
+ ولی اشک تو چشمات نشسته .
_ فقط اینکه خیلی ساله جز جیمین هیونگ و یونگی هیونگ از کس دیگه ای کادو نگرفته بودم ، یکم احساساتی شدم.
جلوی پای تهمین زانو زد.
ته مین اشک روی گونه جونگکوک رو پاک کرد .
* دیگه گریه نکن کوکو .
جونگکوک دست کوچولوی تهمینو بوسید و باشه ای گفت.
تهیونگ با لبخند بهشون نگاه میکرد.
جونگکوک سرپاشد و دست تهمینو گرفت.
تهیونگ از روی عادت دستشو پشت کمر جونگکوک گذاشت و هدایتش کرد.
جونگکوک آب گلوشو قورت داد. ضربان قلبش روی هزار بود و فاک بهش!
اون پسر خرگوشی یه پسر گی بود و هیچ علاقه ای نداشت که عاشقِ رئیس استریتش بشه!
اما جناب کیم بزرگ اینو نمیدونست و بیش از حد جنتلمن طور رفتار میکرد ..
بعد از خرید اسباببازی برای تهمین، به سمت رستوران مرکز خرید رفتن تا منتظر اومدن هوسوک و سوکجین بشن.چند دقیقه میشد که تو رستوران نشسته بودن یونگی و تهیونگ باهم در مورد کار حرف میزدن.
جیمین با گوشیش مشغول بود و تهمین جعبه اسباب بازیشو برداشته بود زیر لبی باهاش حرف میزد .
جونگکوک رو به تهمین گفت:
_ من میرم دستشویی ، میخوای با من بیای؟
_ باشه بریم .
هردو از جا بلندشدن که تهیونگ پرسید:
+ کجا پسرا؟
_ میریم دستشویی دَد .
تهیونگ لبخندی زدو سرشو چرخوند.
جونگکوک دست تهمینو گرفت و دستشویی رفتن.
جونگکوک اول تهمین رو به دستشویی فرستاد و بعد خودش رفت .
کارشون که تموم شد داشتن دستاشونو میشستن که صدای در اومد.
پسر جوونی که خالکوبی های روی گردن و دستش ترسناک نشونش میدادن.
ضربه ای به کتف جونگکوک زد:
* تو آسمونا دنبالت میگشتم ولی رو زمین پیدات کردم آقای جئون جونگکوک ..جونگکوک با دیدن اون پسر شوکه شد ولی خیلی سریع به سمت تهمین چرخید و اونو پشتش قائم کرد .
محال بود بذاره اتفاقی براش بیوفته..
.
.های من اومدم با پارت جدید!
دیدین آقای کیم چقد جنتلمن بازی دراورد؟" در ماشین باز کرد و لباس خرید و کمرشو گرفت و ویییجیتسنستسوشدسخشووستسحح ..."
این تازه اولشه.:>
به نظرتون اون پسر کیه؟
کامنت و ووت برای من مثل انرژی میمونه
بوس فور ال بیبی های من 😍
YOU ARE READING
" 𝐌𝐢 𝐂𝐨𝐫𝐚𝐳ó𝐧 "
Romanceوقتی کیم تهیونگ دنبال یه پرستار برای پسرش میگرده و سرنوشت تصمیم میگیره جونگکوکی بدشانسو سرراهش بذاره ..! کاپل اصلی : ویکوک کاپل فرعی : نامجین ، یونمین ژانر: کمدی ، عاشقانه ، غمگین ، امپرگ ! in #bts in #vkook in #taekook in #bangtan in #namjin in...