شوگا
داشتم آماده خواب میشدم که موبایلم زنگ خورد ،برداشتم دیدم تهیونگ این وقت شب چیکار داره!!
تهیونگ : سلام جیمین مست بالا پشت بام
بیا مراقبش باش من جونگکوک اتاقش ببرم.انقدر سریع گفت و قطع کرد که مغز من هنگ کرد یعنی چی جیمین مست اون از کجا میدونه ؟!
بعدا ازش میپرسم،فعلا برم مراقب موچیم باشم.
رفتم بالا پشت بام تو آلاچیق یه جوجه دیدم پاهاش زیر تیشرت مچاله شده ،بغض کرده آماده گریه...
رفتم کنارش نشستم و گفتم:
چیشده موچی من گریه میکنی؟
نبینم پسر شاد و خندانم اینطور ناراحت؟!برگشت سمتم نگاهم کرد یهو بغضش ترکید
و زد زیر گریه و پرید بغلمدستام دورش حلقه کردم و نوازشش کردم تا آروم بشه.
همینطور در حال آرام کردنش پرسیدم چیشده و گفت:با جونگکوک مست کردیم یه پسره از اعضای پک تون هم بود اسمش کیم تهیونگ بود ،آدم مهربونی بود ولی الان میبینم جونگکوکم نیست ،نکنه بلایی سر دوستم آورده باشه؟!آخرین چیزی که یادم مست کردم سرم سنگین شد رو میز افتادم.
یونگی:نگران نباش تهیونگ دوست من هست، احتمالا دیده حال رفیقت خوب نیست برده اتاقش استراحت کنه.
حالا امگا کوچولو نمی خوای به آلفات یکم محل بدی؟! میدونم میدونی ما جفت همیم ،چرا انقدر از دستم در میری جوجه؟!!
جیمین: خب فکر میکردم دوستم نداشته باشی چون همه آلفا ها وقتی جفت شون میبینند، همون موقع بهشون میگن و مالکیت خودشون ثابت میکنند اما تو حتی نگاهم نکردی!!!
یونگی:اگر نگاهت نکرده بودم قشنگم که نمیفهمیدم داری از دستم در میری ...من عاشقت شدم جیمین نه فقط به خاطر جفت بودن مون من قبل از اینکه بفهمم جفتمی ازت خوشم اومد و بعد که زیر نظرت گرفتم عاشق تمام چیزی که هستی شدم.
بلند شدم جیمین هم براید استایل بغل کردم
بوسه کوتاهی روی چشم هاش نشاندمامشب تو اتاق خودم میخوابی توله ،دیگه نبینم بیشتر از ظرفیتت بدون من مست کنی جوجه
با خوشحالی به سمت اتاق خودم راه افتادم
باید از تهیونگ ممنون باشم که بهم زنگ زد
و تونستم با جفتم ارتباط برقرار کنمراستش صبح می خواستم بگم اما چون دوستش کنارش بود خجالت کشیدم
شاید به ظاهر خشکم نیاد اما کمی خجالتی هستم_________________________________________
جونگکوک
اوم چقدر بدنم کوفته است دلم نمی خواد از خواب بیدار بشم ،چرا انقدر سر درد دارم.
با همون لباس های دیروز خوابیده بودم ،اوه چه بوی گندی میدم ،آخرین بار با جیمین رفتیم بالا پشت بام
بعد اون مرتیکه جذاب که تازه اسمش فهمیده بودم کیم تهیونگ غذا سفارش داده بود خوردیم با آبجو ولی دیگه چیزی یادم نمیاد.
![](https://img.wattpad.com/cover/331103079-288-k855778.jpg)
YOU ARE READING
Everlasting Love•°vkook•°
Fanfictionاولین فیکم حمایت کنید😉 جیمین: خرگوش احمق چرا انقدر غرغر میکنی باز کی تو پاچت گذاشته عین شتر رم کردی؟! جونگکوک: اولا جوجه زشت اونکه تو پاچش همه چی گیر میکنه تویی دوما اون اسب رم میکنه نه شتر !!.... ... .... امگا های قصه ی ما خاص اگر دوست نداری امگا...