جین هیونگ part 7

2.1K 205 8
                                    

جونگکوک
رفتیم برای سیر کردن خندق بلا طبقه سوم .
غذا امروز سبزیجات با مرغ بریان بود .

تو یک جای دنج نشستیم تا غذا رو بیارند.
مثل قحطی زدگان غذا رو خوردیم و رفتیم برای استراحت طبقه خودمون.

وقتی رسیدیم تو سالن استاد مین یونگی و دونفر دیگه نشسته بودند اها یادم رفته بود طبقه ۶ برای فرمانده های ارشد بود و خب وای خدای من استاد مین جزو فرمانده های ارشد!!!!!!

رفتیم جلو همزمان سلام کردیم و به نشانه احترام خم شدیم .
سرم آوردم بالا یهو یه صورت جلوی خودم دیدم جیغ کشیدم .
اون فرد که جلوی صورتم بود شروع کرد بلند بلند خندیدن به قیافه ترسیده من.

اون فرد: سلام بچه ها من کیم سوکجین هستم و اون غول عضله ای که اونجا نشسته کیم نامجون همسرم .

ما فرمانده های پک هستیم از دیدن تون خوشبختم و خرگوش کوچولو ببخشید ترسوندمت.
بیاید پیش ما بیشتر آشنا بشیم.

با جیمین رفتیم روی مبل نشستیم که فرمانده جین رفت آشپزخانه بعد با ۵ لیوان نسکافه و کیک کاکائویی برگشت.

به همه تعارف کرد و نشست کنار فرمانده نامجون و به ما نگاه کرد.

خیلی احساس معذبی داشتم ، نمیدونم چرا اونطور به من نگاه می‌کرد.
که  فرمانده جین شروع کرد به صحبت :
خب بچه ها از این به بعد من هیونگ صدا کنید اصلا از رسمی خطاب شدن خوشم نمیاد.
اسمت چیه خرگوشک؟
خدایا چرا همه به من میگن خرگوش اصلا باید هیبرید خرگوش میشدم نه گرگ اخه انصافه.

اسم من جئون جونگکوک ۹ روز مانده تا ۱۸ سالم کامل بشه .
هومی کشید و رو به جیمین گفت و اسم شما:
پارک جیمین هستم ۱۸ سالم از آشنایی با شما خوشبختم هیونگ.

منم همینطور بچه ها خب جونگکوکی به نظرت قراره تو کدوم دسته قراره بگیری؟

اومدم بگم که یهو جیمین گفت :
معلومه این خرگوش مثل خودم امگا میشه به قیافش نگاه کنید کجاش به آلفا یا بتا میخوره.

با عصبانیت برگشتم سمت جیمین گفتم:
جیمین نگاه کن هنوز ۱۸ سالم نشده قدم از تو بلند تره تازه من مطمئنم آلفا میشم چون پدر و مادرم آلفا هستند‌.
امگا
آلفا
جیمین:میگم امگا میشی جدیدا رایحت کمی شیرین شده
جونگکوک: میگم این برای شامپو بدنم قطعا من آلفام هیکل نگاه
جیمین:من فقط یه خرگوش کیوت با رایحه شیرین میبینم هیکلت هم فقط رو فرم عضله ای که نیستی اونم تا چند روز دیگه عوض میشه.

جونگکوک:نخیرم بدن من آلفا بشم خیلی درشت تر و عضله ای تر میشم .

با اخم بهم نگاه میکردیم هر آن منتظر بودیم گیس همدیگر بکشیم اصلا حواسمون نبود کجا هستیم که یهو ۳ فرمانده باهم زدن زیر خنده .

بیا آبرو برامون نذاشتی جیمین احمق

جین هیونگ:تا حالا دعوای خرگوش و جوجه ندیده بودیم وای شما خیلی بامزه هستید .

جین هیونگ:خب پس دوست داری آلفا بشی جونگکوک اما تا الان فکر کردی ممکن امگا بشی؟

جونگکوک:راستش نه چون همه خانواده ما آلفا هستند و احتمال امگا شدن من خیلی کم بود برای همین هیچوقت بهش فکر نکردم.

جین هیونگ:به نظر من تو این چند روز فکر کن که اگر زمانی امگا شدی آماده باشی به هرحال معلوم نیست الهه ما سرنوشت رو چطور قرار بده.

با حرف جین هیونگ رفتم تو فکر خب درست میگه اگر آماده نکنم خودم ممکنه خیلی برام سخت تر بشه قبول این مسئله.

چشم هیونگ بهش فکر میکنم بعد یکی از اون خنده های خرگوشی نابم رو تحویل دادم.

که یهو جین هیونگ اومد جلو لپام کشید.

ای آی آی درد گرفت جین هیونگ لپام کند یکی کمک کنه...
تقصیر خودت کیوتی به قول جیمین این صورت حیف آلفا بشه .
بعد از کلی شوخی خنده با جیمین بلند شدیم رفتیم تا یک ساعت باقی مانده رو بخوابیم.

رفتم اتاق رو تخت دراز کشیدم و به حرف های جین هیونگ فکر کردم.

اه اگر بخوابم دیگه بیدار نمیشم پس برم یکم این اطراف بچرخم.

تو راهرو رفتم سوار آسانسور بشم که در باز شد و دوباره همون چشم های یخی رو دیدم اندفعه سریع به خودم اومدم صورت و هیکل یه نگاه کردم ، تا الان آلفا به این جذابی و زیبایی ندیده بودم .
تو فکر قیافه و هیکل رو به روم بودم که گفت:

اگر پسندیدی سوار شو خرگوش کوچولو

وای چه صدای عمیق و قشنگی داره ولی صبر کن چطور جرعت کرد به من بگه خرگوش کوچولو

با عصبانیت برگشتم سمتش گفتم:
چیزی برای پسندیدن نبود داشتم به تصویر خودم تو آینه نگاه میکردم و در ضمن من اسم دارم
خوبه بهت بگم خرس گنده..؟

چیزی نگفت فقط خیره نگاهم کرد.

رسما خودم میدونستم دارم چرت و پرت میگم
اما نمیدونم چرا داشتم اینطور احمقانه رفتار میکردم .

سوار شدم و گوشه ترین فاصله با آلفا وایسادم تا بتونم دیدش بزنم .
خب چیکار کنم واقعا کراش دلم می خواد صبح تا شب ببینمش‌ و تو تمام حالات طراحیش کنم .وای یعنی بدنش بدون لباس چه شکلیه !؟

یکی زدم تو سرم که لبخند زد تازه متوجه شدم اون هنوز هم به من خیره شده بود.

طبقه همکف پیاده شدم و بی هدف شروع کردم راه رفتن به سمت بیرون امارت.

ادامه دارد...
لایک و کامنت فراموش نشه😉

لایک و کامنت فراموش نشه😉

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Everlasting Love•°vkook•°Where stories live. Discover now