متعلق به من part 9

2.2K 193 13
                                    

تهیونگ

رفتم خونه خودم زنگ زدم غذا بیارن فعلا نمی خواستم خرگوش کوچولوم بفهمه من کی هستم.

تو همین افکار بودم که یهو رایحه نارنگی تو طبقه پیچید عجیب هیچ امگایی با رایحه نارنگی تا الان نداشتیم تو پک .
بذار ببینم رایحه ضعیف دیگه ای هم احساس میکنم
رایحه وانیل توت فرنگی اون خرگوش کوچولو !!

چرا داره از طبقه من میاد ؟!

بلند شدم رفتم سمت رایحه ،دیدم خرگوش کوچولو با یه پسر همسن خودش یواشکی دارن میرن سمت پشت بام امارت.

جونگوک: جیمین بیا دیگه جوجه ترسو فقط می خوایم بریم از اون بالا ستاره ها رو ببینیم.

جوجه:خرگوش احمق خب از بالکن میتونستی ببینی حتما باید دردسر درست کنی!!

جونگکوک:جوجه جیغ جیغو باور کن از بالا نزدیک تر و قشنگ تر ،تازه می تونیم این آبجو ها هم بخوریم.

جوجه:باشه خرم کردی ،بیا پس زودتر بریم تا کسی مچمون نگرفته .

پس خرگوشم زیادی سرکش و دردسرساز حس میکنم هرچی بیشتر میشناسمش بیشتر عاشقش میشم.

سریع رفتم تو و از آسانسور خونم که به پشت بام میره سوار شدم تا زودتر از آنها اونجا باشم
،می خوام قیافش ببینم وقتی منو میبینه.

گوشیم هم بردم غذام بیارن بالا پشت بام ،می خوام به این وروجک نزدیک بشم و این بهترین فرصت هست.

پشت در وایسادم صداشون می‌شنیدم که دارن از پله ها بالا میان :

جونگکوک: وای موفق شدیم جوجه زشت من بدو بیا درو باز کنیم .

به زور اون دوتا فسقلی در آهنی باز کردند با خنده یه هندشیک رفتند .
خوبه قله اورست فتح نکردند انقدر ذوق کردند.

خرگوشک به عادت همیشه دویید
و از اونجا که تاریک بود منو ندیده بودند
،خورد به من.

جونگکوک:اخ ملاجم،چرا جدیدا وسط محوطه ستون درست می کنند !!
خاک بر سر بی سلیقشون ...
باید برم به این کیم وی بگم
که این همه قشنگ درست کردی این امارت
ریدی تو پشت بامش.

چته چرا سیخونک میگیری جوجه وحشی نمیبینی رفتم تو این ستون ملاجم اومد تو دهنم!!
اصلا وایسا چرا من هنوز چسبیدم به این ستون ،مگه ستون ها هم آدم بغل می کنند ؟!

خرگوشم هنوز متوجه نشده بود من ستون نیستم آدمم...
ای خدا چقدر کیوت غرغر میکنه دلم ضعف رفت...
ناخداگاه دستم انداختم دور کمرش و محکم به خودم فشردم.
مثل اینکه تازه فهمیده بود من ستون نیستم سرش بالا آورد با دوتا چشمای ناز و درشتش به من نگاه کرد .

حاضرم برای این دوتا چشم عسلی جونم بدم یهو گفت:

چرا من هر سری تو رو با ستون اشتباه میگیرم ،چرا اصلا هر جا که ذوق میکنم مثل برج ایفل جلوم ثبت میشی؟!!چرا انقدر سفتی کمتر ورزش کن ملاجم اومد تو دهنم باید مسئولیت آسیب به من قبول کنی و به هیچکس نگی امشب این بالا اومدیم‌.

Everlasting Love•°vkook•°जहाँ कहानियाँ रहती हैं। अभी खोजें