❄️ Chapter 38 ❄️

462 117 201
                                    

فصل دوّم

پارت 38


من ..

پاره پاره‏های تو را جمع خواهم کرد

و خود در تو خواهم خفت..

و تو در من خواهی رویید .

- شیر کوبیکس -



با تکیّه به دسته‏ی صندلی، از پشتِ میزِ کار بلند شد و تصمیم گرفت تا ادامه‏ی یادداشت‏های روزانه‏ش رو به بعد موکول کنه. درحالیکه ماهیچه‏ی آسیب دیده و منقبض ساق پای راستش اجازه ی راه رفتن عادی رو ازش صلب کرده بود، جئون جونگ‏کوک لنگ لنگان و با صورتی جمع شده از درد، مصرّانه به سمت کمد لباس‏ها رفت تا کمربندی برای شلوارش و ژاکتی نازک برای روی پیرهن مشکیش انتخاب کنه.. تا در دورهمیِ امشبِ واحد روبرویی کمتر شبیه شکست خورده ها به نظر برسه!

به صورتِ خط خطی خودش در آینه چشم دوخت .. دکمه‏های ژاکت رو با دستانی لرزان و یکی بعد از دیگری می‏بست.. نگاهش از آخرین ردّ کبودی گوشه ی لبش به سمت گونه ی بخیه خورده ی سمت راست چرخید.. درست زیرِ چشمی که هنوز بعد از جرّاحی، مثلِ شمایلِ ناخدای کشتی دزدان دریایی باندپیچی شده بود و با چاشنیِ بکهیونِ نمکدون، به چشم بندی سیاه مزیّن!

یک صورت تکّه پاره با کاوِری سیاه! چه تصویرِ زیبایی..

آخرین دکمه بسته شد و نفس خسته‏ای کشید.. مثلِ یک آدم آهنیِ از کار افتاده به پشت چرخید و با چند قدم خودش رو روی تخت رها کرد.. باورش سخت بود که به سقف اتاقی خیره شده که دو ماهِ پیش توسّط کیم تهیونگ با دست‏بند به همین تخت بسته شده بود.. لبخندی از یادآوری اتّفاقِ شرم‏آور اون روز لعنتی روی صورتش نقش بست و از حسرت آهی کشید..

حدودِ یک ماه می‏شد که از بیمارستان مرخص شده بود و از اون زمان به جز خوردن و خوابیدن هیچ کار خاصّی انجام نداده بود .. به دستورِ رئیس گونگ، از کلّ عملیّات عمارتِ کیم کنار گذاشته شد و هیچ کدوم از اعضای تیمِ "سابق" با ستوان جئون حقّ تبادل اطلاعات نداشتند.. با اینحال جونگده حداقل هفته ای یک بار بهش سر می‏زد و غیرمستقیم در جریان پیشروی های گروه قرارش می‏داد.. امّا موضوع اصلی که به هرچه بیشتر ناآرام شدنِ حال این روزهاش دامن می‏زد.. بی‏خبری از حال و احوالِ بیون بکهیون بود..

در کمال تعجّب آخرین بار، روز ترخیص از بیمارستان و ورود به این خونه به دیدنش اومده بود! ادامه ی رابطه‏شون در تماس‏های تصویری خلاصه می‏شد.. بدبینی شدیدی نسبت به این رفتار داشت و چند باری هم با جونگده راجع بهش صحبت کرده بود.. ولی او همه چیز رو با ناکامی در مأموریّت "سنجاقک" مرتبط می‏دونست و دائماً از روحیّه ی خراب همه به خاطر اتّفاقی که برای ستوان جئون افتاده بود حرف می‏زد..

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Mar 27, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

نگاهم کن | Look At MEWhere stories live. Discover now