Part 13🎥

500 78 24
                                    

پارت 13

مهمونی شلوغی نبود. فقط بعضی از دوستای صمیمی جانگکوک والبته سانا. سانا خودش به تنهایی برای مهمونی کافی بود چون به
محض اینکه یکی از آیدل ها و یا بازیگر های مورد علاقش رومیدید بهشون حمله میکرد و شروع میکرد به حرف زدن
تنها علت این مهمونی خبر سلامتی دوباره جیمین بود و البته کهجین به زور اون ها رو از اعلام رابطشون وسط مهمونی منع کرد
خونه جانگکوک هیچ وقت انقدر شلوغ نبود ولی برای جیمین هرکاری ممکن بود
-مهمونی های شلوغ رو ترجیح میدم. ولی اینم بد نیست
تهیونگ گفت و نگاه بدی به جانگکوک کرد
-هیونگ غر نزن. عروسیم که نیست
بلافاصله بعد از گفتن این حرف پشیمون شد چون جیمین با پیراهنحریر سفیدی که یقش تا سینه باز بود از آشپزخونه خارج شد
-تصمیم گرفتی عروسیت باشه نه؟؟
تهیونگ وقتی نگاه شیفته جانگکوک رو دید گفت و پس گردنیبهش زد
-هیونگ خودتو بزار جای من. نگاهش کن چقدر جذابه
تهیونگ سرشو چرخوند و به جیمین نگاه کرد. دروغ بود اگرمیگفت از همون نگاه اول پوست سفید و لب های براقش نظرشرو جلب نکرده بود.
-بسه دیگه هیونگ من یه تعارفی کردم جدی نگیر
تهیونگ خندید و دستشو دور بازوی جانگکوک پیچید
-بیا بریم جانگکوک من خودم یه تندیس زیبایی توی قلبم دارم
جیمین با دیدن جانگکوک که به جمعشون نزدیک میشد از جاشبلند شد و منتظر شد تا دستای جانگکوک توی کمرش بشینه
-جذاب شدی
جانگکوک لبخندی زدی و دستشو توی کمر جیمین گذاشت
-شما هم جذاب شدی جیمین شی
-ای بابا فهمیدم واسه چی دعوت شدم. قراره تا آخر مهمونی عشقبازی این دوتا رو ببینیم
با صدای اون وو جانگکوک نگاهش رو از جیمین گرفت و خندید
-کجاشو دیدی. قراره ازش خواستگاری کنم
همه خندیدن و با دعوت جانگکوک به سمت میز پذیرایی رفتن بهجز پسری که با جمله آخر جانگکوک قلبش ایستاده بود. اگهجانگکوک ازش خواستگاری میکرد...
دستشو تو کمر جیمین محکم کرد و به چشماش ذل زد
-تا حالا بهت گفتن چشمات اقیانوس داره؟ آخه اگه بهش خیره بشمغرق میشم
جیمین با تعجب بهش نگاه کرد. الان باهاش لاس زده بود اونماینطوری؟؟
-راستشو بگو از توی کدوم سایت خوندیش
جانگکوک خندید و کمر جیمین رو چرخوند و دوباره توی دستگرفت. عاشق رقصیدن با اون پسر شده بود؟
-از کجا فهمیدی از توی نت خوندم؟؟
-از اونجایی که تکراری ترین حرف ممکن رو زدی
-تکراری بود؟؟ خب جناب پارک شما یه چیز تازه بگو
جیمین نگاهی به پوزخند جانگکوک کرد. میدونست تنها هدف اونپسر اینه که جیمین باهاش لاس بزنه پس چرا استعدادش رو نشوننده؟؟
دست دیگشم روی شونه جانگکوک گذاشت و خودش رو بالا کشیدو نزدیک گوشش زمزمه کرد
-میبینی چقدر انگشتای دستم کوچیکه؟ میتونم انگشتای بلندتو قرضبگیرم؟
جانگکوک خندید و باسن جیمین رو چنگ زد
-جیمین شی خوب نبود ولی راضیم ازت
جیمین خندید و روبه روی جانگکوک وایساد
-دوست دارم
خیلی ساده قلب جانگکوک رو لرزوند. جانگکوک سرشو خم کردو گردن جیمین رو بوسید
-حس هر ثانیه من همینه جیمین
جیمین لبخندی زد و دستشو دور گردن جانگکوک حلقه کرد و لالهگوشش رو نوازش کرد
-میخامت
با این حرف جانگکوک مجوز این رو گرفت که پوست حساسگردن جیمین رو بین لباش بگیره و یه هیکی قشنگ بهش هدیه بده.
جیمین ناله آرومی کرد و با بالا آوردن یکی از پاهاش ازجانگکوک خواست رون پاش رو نوازش کنه
-اتاق جانگکوک... بریم اتاق

Physco Gentleman ⛓️💊Where stories live. Discover now