وت و کامنت یادتون نره
ـــــــــــــــــ
لویی سوییچ رو روی جا کلیدی قرار داد. هری کتش رو در آورد. لویی کت رو از پشت سرش گرفت و با لبخند ریزی کمکش کرد کامل درش بیاره. اون رو تو رخت اویز، اویزون کرد و گفت: ناهار نداریم، سفارش بدم؟
هری از پشت به لویی نگاه کرد: اره هر چی میخوای سفارش بده، من زیاد گشنم نیست. میرم یه دوش بگیرم بخوابم.
لویی: باشه عزیزم.
هری بوسه کوتاهی گوشه لب های لویی گذاشت و به سمت پله ها رفت.
لویی پوفی کشید و به مسیر رفتن هری خیره شد، صدای پارس کلیفورد باعث شد سرش رو پایین بیاره و به اون نگاه کنه. روی زانوهاش نشست و دستش رو بین موهای پشمالوی کیلفورد برد : هی، فکر کنم امروز باید دوتایی ناهار بخوریم.
***
ظرف غذا روی میز ولو شده بودند، لویی شبکه ها رو بالا و پایین می کرد و کیلفورد اروارهش رو، روی پاهاش قرار داده بود.
لویی کنترل رو روی مبل انداخت، سرش رو کج کرد و به کلیفورد نگاه کرد: توهم حوصلت سر رفته کلیف نه؟
کیلفورد سرش رو جا به جا کرد و به در خونه نگاه کرد.
- ببخشید رفیق، ولی امروز حوصله ندارم بریم بیرون.
لویی به شلختگی های روی میز نگاهی کرد و ادامه داد : و تا هری بیدار نشده باید این هارو جمع کنم.
لویی از سرجاش بلند شد و کارتن های غذاها و نوشیدنی هارو جمع کرد و به سمت اشپزخونه رفت.
وسط راه متوجه لرزیدن گوشی هری روی اپن شد. وسیله های دستش رو سریع کنار ظرفشویی قرار داد و به سمت گوشی رفت. با دیدن اسم جما که روی صفحه بود سریع تماس رو وصل کرد.
صدای اشنای و با اشتیاق جما از پشت تلفن اومد: سلامم هری.
- سلام جما...
- اوه، لویی تویی. خب اون یکی پدر تازه کار کجاست؟
لویی با شنیدن اسم پدر کمی مکث کرد، باید چطور این رو بهش توضیح میداد تا نگران نشه؟
- هری یکساعت پیش رفت بخوابه، فکر کنم هنوز خواب باشه.
- هر چی بهش زنگ میزدم جواب نمیداد، گوشی توهم همینطور.
لویی با انگشتش بین ابروهاش رو ماساژ داد و گفت: اوه ببخشید، شارژش تموم شده بود، فراموش کردم بزنم توی شارژ.
- اون بچه هنوز نیومده هردوتون رو حواس پرت کرده، حالا چه برسه بیاد.
- اره ...
جما که با شنیدن لحن بیحوصله لویی یکم مشکوک شده بود لحنش رو جدی تر کرد و گفت: هی شماها خوبین؟ لحنت زیاد پرانرژی نیست... اتفاقی افتاده؟
![](https://img.wattpad.com/cover/207087748-288-k359389.jpg)
DU LIEST GERADE
یک زندگی معمولی با چاشنی شهرت [Ongoing]
Kurzgeschichtenزندگی با زوج استایلینسون 👨❤️💋👨 ایمجین و وانشات از لری