part 57

2.1K 364 879
                                    

گایز اگه همین‌جوری فلاپش کنید پارت بعد رو یه ماه دیگه میذارم خوبه؟رو مودش هم نیستم بشینم تند تند بنویسمش:|

...
Zayn pov:

شیشه‌ی کوچیک و شفاف وانیل رو از کنار ظرف چوبی شکر برداشتم،مقداری وانیل داخل همزن ریختم.
همزن رو با زحمت روی دور کند گذاشتم و با دقت به موادی که مخلوط می‌شدن خیره شدم. اصلا یادم نمیومد این وسیله چجوری کار می‌کرد...

بعد از یک دقیقه انگشت شکلاتیم رو توی ظرف بردم و با لذت اون رو توی دهنم گذاشتم،با سر و صدای زیادی انگشتم رو لیس زدم.
موقع درست کردنِ کوکی انقدر از موادش می‌خوردم که دیگه تقریبا هیچی برای گذاشتن توی فر باقی نمی‌موند.خب...تقصیر من نیست که یه شیرینی اینجوری بوی خوب می‌ده و تو هر حالتی خوشمزه‌س!

خم شدم و روبروی در کابینت نشستم، درش رو باز کردم و شیشه‌ی آرد و پودر کاکائو رو برداشتم،اون‌ها رو روی میز ول کردم.

همینطور که داشتم رد می‌شدم تا نمک رو از کنار لیوان شیر نوا بردارم بوسه ای روی موهای خوش حالتش گذاشتم.
نوا با ولع کیک داغی که لیام برامون درست کرده بود رو می‌خورد.

تار موهای نازکش رو پشت گوشش انداختم و سمت همرن رفتم.
مواد رو داخل همزن اضافه کردم و روی درجه‌ی قبلیش تنظیم کردم تا مواد همون‌جور که توی دستور نوشته شده بود سفت بشه.

کف دستم رو به پیشبند قهوه‌ای روی لباسم مالیدم و لبخند بزرگی به نوا زدم.
با خستگی نفس عمیقی کشیدم و صندلی رو بیرون کشیدم،صدای دلخراش پایه صندلی که کف آشپزخونه رو خراش می‌داد گوشم رو اذیت می‌کرد.کنار نوا نشستم و به چهره کیوتش خیره شدم.

چنگال کوچیک نوا رو از بین دست مشت شده‌ش کشیدم و تیکه ی بزرگ کیک که رو وارد دهنم کردم.از طمع خوب و عطر وانیلِ کیک خوشمزه‌ی لیام لذت بردم و هوم طولانی‌ای زیرلب کشیدم.

نوا با اخم غرغر کرد و چنگالش رو از بین دستام در آورد.
سرش رو با تأسف تکون داد و گفت: آقای مالیک این رفتار شما خیلی زشت بود و هیچ چیز نمیتونه این رفتار رو توجیه کنه! نمی‌فهمم، با همه‌چی شوخی با کیک منم شوخی؟

به لحن کیوت و چهره‌ی مثلا جدی نوا خندیدم و بینیش رو بین انگشتام گرفتم و فشار دادم.
چشمام رو ریز کرد و با هیجان زیر لب گفتم: اوه کوچولوی زین، این فقط یه تیکه کیک بود!

دهنم رو باز کردم و با دست به داخلش اشاره کردم و گفتم: ببین ببین، دیدی چقدر زود قورتش دادم؟ بخاطر اینه که خیلی کوچیک بود. اصلا هم توی معده‌م حسش نمیکنم!

My broken heart(Ziam♡)Where stories live. Discover now