[Part 52] If phoenix helps us

2.2K 573 1.1K
                                    

Paint it black(Epic trailer version) - Hidden citizens

➖➖➖

پرنده ی عظیم الجثه ی لیلیث بال هاش رو از هم باز کرد تا بار دیگه به افراد کشتی ثابت کنه هر بالش از کشتی بزرگ تر به نظر و پاهای غول پیکرش رو جلوتر اورد تا از صخره پایین بیاد.

- کشتی رو از خشکی دور کنید

صدای فریاد سم افراد کشتی رو از خلسه بیرون کشید و به سرعت دست به کار شدن درحالی که خود سم با آخرین سرعت به سمت سکان دوید.

زمین با هر قدم اون پرنده زیر پای نایل به لرزه می افتاد. اون موجود به قدری بزرگ بود که نایل میتونست قسم بخوره پایان کارشون همینجاست!

قبل از اینکه نایل زیر پاهای پرنده لیلیث مثل مورچه ای له بشه،تبدیل شد اگرچه ورژن عقاب نایل به زحمت اندازه ی منقار اون پرنده میشد.

سم با تمام توان سکان رو چرخوند و لیام،لوکاس و زین از تکون های شدید کشتی پخش زمین شدن،اسکای به زحمت خودش رو بین طناب ها نگه داشته بود و خوزه نرده های محافظ برج دیدبانی بالای دکل طوری چسبیده بود که گویا تمام جونش به اونا متصل هستش

ولی سم موفق نشد کشتی رو به سلامت از رو از چنگ پرنده ی به رنگ آتش که گویا از اعماق جهنم خارج شده بود، فراری بده هنگامی که بال اون موجود به بادبان برخورد کرد و نه تنها موجب پاره شدن بادبان بلکه شکستن چوب متصل بهش هم شد.

چوب داخل آب افتاد و قطرات سیاه رنگ آب دریا همچو آتشفشان آماده ی فوران به سمت بالا پرتاب شدن و روی بدن افراد کشتی فرود اومدن.

-توپا رو پر کنید!عجله کنید!

سم از تمام حنجره اش برای فریاد کشیدن استفاده کرد  و صدای گوش خراش جیغ اون پرنده باعث شد حتی برای یک لحظه هم که شده همه دست از کار بکشن تا گوش هاشون رو بگیرن.

➖➖➖

فریا پایان زندگی خودش رو می دید. هرچیزی که تا به حال در طول عمرش رقم زده بود همینجا به پایان می رسید،زیر دستان بی رحم آلفرد...سرنوشتی مشابه به پدرش!

کمبود اکسیژن باعث شده بود تا دیده اش تار و سیاه بشن و پلک هاش برای روی هم افتادن لحظه شماری میکردن.

آلفرد در خشم می جوشید و این شعله های درونش حتی پوستش رو هم می سوزوند. حتی نمیتونست تشخیص بده این عصبانیت رو از خودش داره یا دختری که زیر دستش جون میداد.

شمشیری که لویی میتونست سردیش رو روی پوست گردنش حس کنه بزرگ ترین مانع برای کمک رسوندن به فریا بود و جملاتش هم هیچ تاثیری نداشتن. اون پسر نمیخواست دوست دیگه ای رو جلوی چشمانش از دست بده!

دو طرف هری موجودات ترکیبی قرار داشتن که مقابل اون پسر شمشیرهاشون رو به حالت ضربدر قرار داده بودن تا مانع پیشروی هری بشن ولی اون پسر گویا حتی قصد پیشرفت به جلو رو نداشت

Sea's whisper [L.S | Z.M]Where stories live. Discover now