[Part 34] His best secret

Zacznij od początku
                                    

سم که بخاطر خستگی از حجم سنگین اتفاقات به ستوه اومده بود با شجاعتی که از این حسش سرچشمه میگرفت پرسید اما لیلیث آروم بود.

-شما انسان ها قابل پیشبینی ترین مخلوقات خدا هستید...من فقط اینجام تا شیطانم رونمایی کنم.

قدم های لیلیث پله های عرشه رو به سمت پایین طی کرد. این نمایش قرار بود حسابی جذاب باشه.

سم به سمت هری که در فاصله ی کمی ازش ایستاده بود حرکت کرد.

-همه ی ما توی این راه با همیم نمیذارم بهش صدمه بزنی.

سم طرف هری رو گرفت که باعث شد قهقهه های لیلیث فضا رو پر کنه. قهقهه هایی که بلندی عجیب و ترسناکی داشتن.

شاید میخندید چون سم در ضعیف ترین حالت اینطور جسور به نظر میرسید،شاید هم چون داشت جونش رو در راه آدم اشتباهی به خطر می انداخت.

-از کسی که بخاطرش جسورانه ایستادی بپرس چندبار به کشتنت بخاطر یه کشتی چوبی فکر کرده.

عکس العمل ها و تغییراتی که در چهره همه به وجود اومد بهت و تعجب رو به رخ میکشید و هری عصبانیت درونش رو حس میکرد. اون لعنتی نباید این رو میگفت.

نگاه سم برای لحظه ای به سمت هری چرخید. این دروغ آشکار و مسخره ای بود...سم هری دو میشناخت اون پسر هیچوقت انقدر طماع نبود.

-باورت نمیکنم...تو فقط میخوای بین همه ما تفرقه بندازی

لیلیث دوباره خندید و دستی به سر مار سفید رنگش کشید.

-حق با سمه.

نایل کنار سم ایستاد که این بازی رو برای لیلیث جذاب تر میکرد. اون زن اینجا نبود که یه مشت انسان احمق رو تماشا کنه،اینجا بود تا آخرین قسمت از کارش رو خودش تکمیل کنه.

-نمایش بی نظیریه...انسان هایی که بدون شناخت از هم کنار هم ایستادن...باورم کنید هیچکس اینجا بهتر از من تک تک شما رو نمیشناسه و من میتونستم به راحتی بجای هری...لیام یا اسکای رو انتخاب کنم ولی گناه کار ترین بنده آماده ترین برای تسلیم شدن مقابل شیطانه.

هری آرواره هاش رو روی هم فشرد و گره مشتاش رو طوری محکم میکرد که ناخن هاش به پوست دستش نفوذ کرده بودن.

آرورا از جکسون حرف زده بود که اولین گناه بزرگ هری محسوب میشد،بعد از اون شهوت،غرور،شکم پرستی،تنبلی،حسادت و طمع...هری در گناه دست و پا میزد.

-اون آدم خوبیه!

لویی با صدای نسبتا بلندی ا هری حمایت کرد. اگرچه هری گاهی فکر شیطنت و اذیت کردن لویی به سرش میزد اما فردی که جونش رو به خطر می انداخت تا دوستانش رو نجات بده بی شک نمیتونست آدم بدی باشه.

-شما همتون طرف پسری رو میگیرید که پدرش رو کشته؟

لیلیث تنها نقطه ضعف هری که سالیان سال درگوشه ای از قلبش پنهون کرده بود رو هدف قرار داد و ضربه ی درستی بود برای آزاد کردن تمام خشم هری.

Sea's whisper [L.S | Z.M]Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz