How do I love
how do I love again?
چطوری دوباره عاشق شم؟

How do I trust
How do I trust again?
چطوری دوباره اعتماد کنم؟

مکث کوچیکی کرد تا بتونه لرزش و بغض سنگین صداشو متوقف و قطره ی سمج اشک گوشه ی چشمشو پاک کنه. نگاهشو به سقف داد و بعد از یه نفس عمیق دوباره تونست ادامه بده.

I stay up all night
من کل شبو بیدار میمونم

Tell myself I'm alright
به خودم میگم حالم خوبه

Baby you're just harder to see than most
عزیزم دیدن تو فقط سخت تر از سخته

I put the record on
من ضبط موسیقی رو روشن میکنم

Wait till I hear our song
صبر میکنم تا آهنگ خودمونو بشنوم

Every night I'm dancing with your ghost..
من هرشب دارم با روح تو میرقصم..

صدای شکسته شدن چیزی باعث شد لویی همراه با هینی که از ترس کشید گیتار زدنو متوقف کنه و چند ثانیه طول کشید تا متوجه بشه صدا از خونه ی کناری میاد.

_" برگرد اینجا هرزه ی حرومزاده. دارم با تو حرف میزنم... آنا..."

صدای دعوای آشنایی بود که باعث شد لویی هم بخاطر راحتی خیال از امن بودن خودش و هم اعصاب خردی از نازک بودن دیوارای لعنتی خونش چشماشو بچرخونه و دوباره به تخت لم بده.

_" لعنت به تو کثافت ولم کن... ولم کن وحشی مادر خراب حق نداری منو بزنی... ملانی برو گمشو توی اتاقت.. "

لویی نفس عمیقی از کلافگی کشید و هم زمان با شنیدن صدای ضربه های کمربند و جیغ همزمان، گیتارشو با احتیاط گوشه دیوار گذاشت و بالشت سنگینشو روی سرش گذاشت تا امیدوارانه بتونه بخوابه...

_______

با صدای مداوم کوبیده شدن در خونه و صدای فریادی که به نظر آشنا میومد به شدت از خواب پرید و چشماشو اطراف خونه چرخوند. تو ثانیه اول فکر کرد برای سر کار رفتن دیر کرده که باعث شد به سرعت روی تخت نیم خیز شه اما بعد از چند ثانیه یادش اومد که یکشنبست. نفسشو بیرون داد و همون موقع دوباره توجهش به صدای در زدن جلب شد.

_ این در لعنتیو باز کن تامو! زود باش خرس خوابالو..

اخم کوچیکی روی پیشونیش نشست و به سختی از جاش بلند شد تا قبل از اینکه در خونه بشکنه بازش کنه.

_ نایل؟!

بلافاصله بعد از باز کردن در با تعجب گفت و نگاهی به سر تا پای پسر بلوند رو به روش کرد که به سختی پلاستیکای خرید سنگین توی دستشو نگه داشته بود.

_ اوووه محض رضای فاک لویی دستم از کار افتاد بکش کنار.‌..

با بدخلقی غر غر کرد و بدون توجه به نگاه متعجب لویی یک راست سمت آشپزخونه رفت تا خریدارو یه گوشه رها کنه. البته در صورتی که میشد اسم اون چنتا دونه کابینت و شیر آب همیشه خراب و یخچال مسافرتی کنارشو آشپزخونه گذاشت!

Don't let it break your heart [L.S] *Completed*Where stories live. Discover now