سرگذشت عاشقانه ژنرال کیم

3.2K 298 87
                                    

    فصل دوم فیک معشوقه امپراتوری شیگان

" تکه ای از پارچه ای کمیاب برگرفتم ابریشمی سپید که چون ژاله ای روی برف می درخشید... برایت بادبزنی ساختم از عشق و شادمانی
گرد و بی نقص.... چون قرص تمام  نگاهت....
با خود به هر جا میروی ببر... در آستینت آشیانه اش ده... آن را بجنبان.... آنگه خواهی دید...خنکای نسیم عشقم را...."

_اون کیه؟
نگاهش متواضعانه حرکت کرد...اروم اروم.... قدم های نجیب نگاه ژنرال به راستی که مالکانه بود....
_اون پسر؟

سرش برای تایید حرف چانیول تکون خورد وشیطنت لبهاش زیر جام مسی مخفی شد..."بله اون پسر"...جنبیدن کوتاه لباش و گزیده شدن زبونش به خاطر همنشینی با نوشیدنی تلخش....

_فقط یه خدمتکار....البته.....
مردمکای مشتاقش چرخ خوردن و در اخر روی لبای دوست عزیزش ثابت..... قطعا تعلل چانیول برای حرف زدن تقاص به همراه داشت...

_شنیدم نقاشی هم میکنه...تو کارشم حرف نداره....بهش نقاش سلطنتی هم میگن...اون نقاش محبوب امپراطور سونگ هیونه
_امپراطور....

زمزمه کوتاهش... خفگی کلمات داخل جام.... اخم کمرنگ ابروهاش..... از این یکی هیچ خوشش نمی اومد.....

چشم دوخت.... به لبخند بی همتاش.... نغمه دلنشین خندهاش.... پسرک قلم به دست....  با مهارت..... حرکت دستش... تاب دادن قلمو و نقش خوردن  رخ یکی از دختران حلقه زده دورش.....

_زیباست.....
سر ییفان در پی کلمه ای که شنیده بود با عجله چرخید... شاید اشتباه شنیده بود؟
_چی ژنرال؟

پرسش ییفان جلب شدن  توجه چانیول و جونگکوک...اوناهم کنجکاو بودن...
_نقاشی.....نقاشی اون دختر.. 
_اوه....

واکنش کوتاه ییفان و نگاه سرزنشگر جونگکوک به ییفان.. معلوم بود که منظور جونگین نقاشی بود....

شروع فیک از فروردین 99


The love story of General KimWhere stories live. Discover now