chapter 13

14 1 0
                                    


بعد از مدرسه منو کش رفتیم سمت کافیشاپ بقل های اِسکول
ما داخلش رفتیم و روی یه میز نشستیم
اونجا تقریبا شلوغ بود چون بعد از تعطیلیه مدرسه همه اونجا هجوم میاوردن
ما دو تا میلکشیک شیری سفارش دادیم
من کیفمو به دسته صنولی اویزون کردن و گوشیمو در اوردم و گذاشتم  روی میز
من گفتم : فردا ورزش داریم، راستیی تو والیبال بلدی؟
کش : اره چطور؟
من : یه روز بریم والیبال تو پارک بازی کنیم حال میده
کش : فکر خوبیه خیلی باحال میشه ولی تو جنگل اگه خرس مرس پیدا نشه صلوات!
من با قیافه پوکر فیص : فکر کنم مخت تاب برداشته ها؟ اخه تو پارک جنگلی خرس؟
کش : چمیدونم یه زری زدم دیگه !
همون موقع میلکشیکارو اوردن و وقتی گارسون رفت من گفتم : چطوره امروز دوتایی
بریم سینما؟
کش : اممم نمیتونم بیام امروز یخورده کار دارم.
من : چه کاری؟
کش : اممم مثلا باید برم امممممم اممممم نمیدونم!
من : خب چه کاری؟
کش : اها فردا امتحان ادبیات داریم باید برم درس بخونم!
من : امتحان؟ امتحان ادبیات؟ نه نداریم!
کش : چرا من خورم ازش پرسیدم داریم و دسشو گذاشت روی شونم و ادامه داد
بهتره درس بخونم و بیست بگیریم واسه امتحان ترم کمک میکنه
من : خدایی ناموسا راست میگی؟
کش : چرا دروغ بگم؟
من : چرا این مدرسه های لعنتی تموم نمیشن چرا ما باثواد بدنیا نیومدیممممممم!
کش : هانا اروم باش و خندید
منم خندم گرفت اصلا حواسم نبود که میلکشیکا اومده بودن
من اشاره کردم و گفتم زود بخوریم و بریم!
و نی رو سریع بردم تو دهنم و هورت کشیدم
در عرض چند دقیقه خوردیم و پاشدیم حساب کردیم و من دست کشو گرفت و دوییدم بیرون
کش در حال دوییدن گفت : هانا اروم باش سگ که دنبالمون نکرده!
من : اخه میخوام الان درسامو بخونم تا عصر بریم بیرون!
کش : اممممم حرفی ندارم
من : کش رفتارت استرسی شده چیزی پنهون میکنی!

د.ا.ن کش
ای بابا نمیشه سوال نکنی؟ تو دلم گفتم
من : هیچیزی رو پنهون نمیکنم فقط اروم باش بیرونم میریم
اصلا میخوای بیام خونتون تمرین کنی؟
هانا : اممم واقعا ! اره میتونی بیای!
کش : عالیه برای اولین بار میرم خونه دوست دخترم!
من خندیدم و زدم پشتش
ما تو راه کلی حرف زدیم و خندیدیم

د.ا.ن هانا
من از کش جدا شدم و براش بای بای کردم و درو باز کردم
بلند سلام کردم!
ولی جز مامانم کس دیگه ای سلام نکرد
_سلام عزیزم خشومدی امتحانت چطور بود چی کار کردی؟
"امممم عالی بود مامان، چرا خونه انقدر ساکته؟"
_ اممم جیسون رفته خونه دوستش و منم دارم میرم استخر و تا ساعت ۷ برمیگردم
اممم مامان دوست پسرم میخواد بیاد اینجا
_دوست پسرت کیه؟
امممم کش !
_ اوه پسر خانم تارا
" بله مامان"
_ امممم تنهایی؟
" اره مگه میخوایم چی کار کنیم؟"
_ اممممم اخه هیچی هیچی فقط مراقب خودت باش!
اوف کشیدم و گفتم " مامان باشه "
اون کیفشو برداشت و کفششو پوشید و رفت
من کیفمو گذاشتم روی مبل و رفتم بالا تا ادبیاتمو بیارم و همینجا درس بخونم!
اومدم پایین و دیدم گوشیم داره زنگ میخوره!
سریع از پله ها پریدم و برش داشتم و جواب داد کش بود!
الو کش؟
_هانی من اجازه دارم بیام؟
امممم اره کسی خونه نیست ولی به مامانم گفتم
_واقعا ؟ پس اومدم
باشه میبینمت
_هانی خدافظ!
بای
و گوشیرو قطع کردم و روی مبل نشستم و منتظر موندم
چند دقیقه بعد صدای زنگ در اومد و من دوییدم تا درو باز کنم
وقتی درو باز کردم
یه لبخند بزرگ زدم : بیا تو! خوشومدی
کش درو باز تر کرد و اومد تو و درو بست
چند لحظه دم در وایسادیم و نگاه هم کردیم،و من یهو بخودم اومدم و گفتم : بیا بریم تو پذیرایی!
اوه باشه " اون جواب داد و دوتایی رفتیم سمت پذیرایی
و روی مبل نشستیم من نگاهم به ادبیات افتاد و برش داشتم و بازش کردم
کش دستشو گذاشت روی کتاب و خندید و گفت : هانا من درباره امتحان فردا دروغ گفتم!
من شوکه شدم ! " چی؟ و بلند خندیدم " کش خیلی شوخی مسخره ای بود مثلا که چی؟
کش : خوب حتما دلیلی داره دیگه ! و شونه هاشو انداخت بالا
ها برای اینکه بیای اینجا؟
_ نه چون برات یه سوپرایز دارم !
" امممم چه سوپرایزی "
_خسته نباشی اسمش سوپرایزه دیگه اگه بگم مزش میره!
" اها ولی خیلی کنجکاوم "
_ البته زیاد سوپرایز خوبی نیست !
" ایرادی نداره ، خوب الان چیکار کنیم؟"
کش نگاهم کرد و گفت "نمیدونم !"
من تلویزیونو نگاه کردم و زدم روی کانالی که فیلم بزاره!
من کنترلو گذاشتم رو مبل و رفتم و یه بسته پفیلا اماده اوردم
همون لحظه یه فیلمی از نت فیلیکس گذاشت
نمیدونم فیلم چی بود ولی انگار رمانتیک ترسناک بود
من بسته پفیلا رو باز کردم و توی ظرف ریختم و گرفتم دستم و تکیه دادم
کش یخورده نزدیک تر شد و دستشو دور شونم گذاشت
ولی من با خیال راحت نشستم و فیلمو تماشا کردم و تند تند پفیلا میخوردیم
من پاشدم تا یه پفیلا دیگه بیارم ولی اون دستمو گرفت و گفت " بشین بابا ولش کن"
و منو نشوند روی مبل
هر لحظه خودمو جمع میکردم و میچسبودم بهش
و کشم خودشو بهم نزدیک تر میکرد
من سرمو برگردوندم به کش و اونم نگاهم کرد
الان فقط چند سانت باهم فاصله داریم و کش صورتشو اورد جلوتر
و لباشو روی لبام گذاشت
من یه لحظه شوکه شدم ولش ادامه دادم
ولی سرمو بردم عقب و قرمز شدم
من ظرف خالی از پفیلا رو بردم پر کردم و اوردم
من تو دستم وسط گرفتمش و گذاشتم روی وسط پاهامون
گاهی کش دستش بهم میخورد و من نیشخند میزدم
کش سرشو کرد سمت من
"فیلم خوبی بود؟"
_اره عالی بود و هر لحظه میرفتم تو فکر اون
و نیشخند میزدم
کش پاشد و چراغارو روشن کرد
و من صدای زنگو شنیدم و پشمام ریخت
"کش! جیسون اومد الان مارو ببینه به گا میریم برو قایم شو !"
ولی کش قبول نکرد و با نیشخند میگفت نترس برو درو باز کن
من از چشمی نگاه کردم ولی سیاه بود انگار کسی روشو پوشونده
و یهو درو باز کردم
و کلی صدای دادو هوار
"سوپپپررراااااایییززز"
من یهو ترسیدم و کنترل از دستم افتاد خودمم افتادم زمین
و بلند خندیدم
بپه ها هم خندیدن و من پاشدم تا درو باز تر کنم
اونا رو اوردم تو و سلام کردم
من هنوز قلبم داشت تند تند میزد و میخندیدم
کشم از اون پشت سرشو کرد و به موریک نیشخند زد
اونا چنتا بادکنک دسشون بود و حتی برام کادو هم خریده بودن
من همشونو بردم تو پذیرایی
و روی مبل نشستن وقتی لانی دید روی میز پفیلاس پرسید
"شما داشتید فیلم میدید؟ اوهو"
"اره داشتیم فیلم کمدی میدیدیم و خیلی هم خندهدار بود " اینو گفتم و سرمو انداختم پایین
لانی : هانا بیا بشین ما دسته جمعی برات کادو گزفتیم
من : واقعا وای خیلی خوبین ولی اخه چرا؟
لانی : دیروزو یادت میاد؟ ما اومدیم عیادتت
من بقلش کردم و تشکر کردم
لانی گفت " حالا بیا کادو تو باز کن "
من نشستم و همه دورم بودن و جعبه رو باز کردم
وای خداااااا چقدوخوشگلههههههههه!
اون یه هندفون بیتس ۲۰۱۹ بود از نوع سیاه ماتش
"وای خداااا خیلی ممنون اخه چرا زحمت کشیدین؟" اینو گفتم و همشونو بقل کردم
خوشت اومد ؟ رز گفت
"اره خیلی قشنگه!"
رز : "بیا حالا دیدین که سیاه مات قشنگ تر از سفیده" به موریک گفت و با ارنج زد بهش
من خندید و گفتم بچه خیلی ممنون
"هدفون ایده من بود" لانی گفت
"بچه ها برام مهم نیست شما اگه گونی هم برام میخریدید برام ارزش داشت
اینو گفتم و همشونو دوباهر بقلشون کردم

__________________________________

صدای در اومد من گفتم " حتما جیسون یا مامانمه" و بلند شدم و رفتم و درو باز کردم
مامانم بود سلام کردم و درو باز تر کردم تا بیاد تو
"مامان دوستام اینجان" اروم گفتم تا سوقت جلوشون سوتی نده
"اوه چقد خوب و یه لبخند زد ما اومدیم تو پذیرایی و سلام کردیم
وقتی بچه ها دیدن مامانمه یهو بلند شدن و سلام کردن
مامانم گفت : راحت باشین بچه ها بشینین اگه میزی میخورین براتون بیارم
و رفت تو اشپزخونه بچه ها هنوز چیزی نگفته بودن
مامانم گفت : شما حتی سیرم که باشین وقتی میان خونمون باید ترکیده برگردین
و همه خندیدن مامانم اب میوه اورد و بیسکوتم کنار گذاشت و به همه تارف کرد و گذاشت روی میز
مامانم گفت : خب بچه ها من تنهاتون میذارم و میخوام برم تا یکم استراحت کنم
و خداحافظی کرد و رفت
وقتی بچه ها خوردن من پیشنهاد دادم که بریم توی اتاق
و همه از پله ها رفتیم بالا و رفتیم توی اتاقم ولی گوشی لانی زنگ خورد و مجبور شد
که بیرون حرف بزنه
ما توی اتاق منتظر موندیم تا بیاد من هندفونو گذاشتم توی جعبش و گذاشتم روی میز
"بچه ها نباید انقدر زحمت میکشیدید اخه من که چیزیم نشده!"
کش گفت " مبارکت باشه خیلی هم خوشحال شدیم که برات هدیه گرفتیم!"
لانی  درو باز کرد ولی نیومد توی اتاق
"بچه ها یه کاری برای مدلینگمون پیش اومده و من باید برم و چنتا عکس ازم بگیرن
ببخشید اینجوری شد هانا ولی خوشحال شدم دیدمت خداحافظ همه گی خوش بگذره!"
اینو گفت و من بلند شدم تا دم در همراهیش کنم ولی نذاشت و خودش رفت
من روی تخت نشستم و تو فکر این بودم که الان چی کار کنیم؟
موریک بطری رو میزو برداشت و پرسید
*جرات یا حقیقت بازی کنیم؟*
"اره " همه قبول کردیم و نشستیم روی زمین
اول موریک بطریو چرخوند و افتاد به خودش و رز

رز ^ جرات یا حقیقت؟^
موریک " حقیقت!
رز ^ امممممم قبل از من تاحالا دوست دختر داشتی ؟ توضیح بده و نام ببر و بگو چقد دوسشون داشتی^
اون دست به سینه منتظر بود و چشاشو تنگ کرد
من نمیتونستم جلوی نیشخندمو بگیرم و دستمو گرفته بودم جلوی دهنم
موریک " اره دو تا جسیکا و امیلی (بیشتر اونا منو بخواطر پول دوست داشتن ولی من زود اینو فهمیدم
و ازشون جدا شدم حالا فهمیدی؟) و خندید
رز = اوکی باشه عشقم و بطریو چرخوند
این دفعه افتاد به رز و کش
رز = جرات یا حقیقت ؟
کش = حقیقت!
رز = خب هانا رو چقد دوسش داری و تا حالا چند بار بهش دروغ گفتی؟
کش ="خیلی دوسش دارم و یبار بهش دروغ گفتم اونم امتحان ادبیات فردا "و بلند خندید
من = من واقعا فکر کردم داری جدی میگی ولی نگو بخواطر سوپرازت اینو گفتی که نریم سینما اره؟
و منم خندیدم
کش خندمونو قطع کرد و بطریو چرخوند ولی این دفعه..........

_________________________________________________

پارت بعدو حتما بخونید خیلی باحاله😈😈😈
ماچ ماچ بوس بوس دوستون دارم
♡Chance at love♡

Chance At Love [Cash.Baker]Where stories live. Discover now