Chapter 7

16 2 0
                                    

وارد سینما شدیم و رفتیم سمت دکه تا بلیط بگیریم

کش از اونجایی که میخواست سوپراز شیم رفت بلیطارو گرفت تا اسم فیلمو نفهمیم
رفتیم نشستیم تا نوبت فیلم ما برسه کش با ۷ تا بلیط برگشت و بهمون گفت که یه ردیف ۷ نفره سینما کلا واس
ماست کش روی صندلی بقلم که خالی بود نشست و گفت
خب چه خبر؟انگار امروز خوب نخوابیدی؟
من گفتم اره چون صبح ساعت..... صبر کن ببینم از کجا میدونی؟
_اخه زیر چشات یکم سیاهه
واقعا من زیاد به زیر چشام دقت نکرده بودم و خندیدم
_خب داشتی میگفتی
چی؟
_ساعت چند پاشدی
اها من چون خواب بد دیدم ساعت ۶ پاشدم و دوباره ساعت ۱۱ با لیوان اب داداشم بیدار شدم
_چی؟ اب ریخت روت و بلند خندید
کش نخند
_باشه باشه ببخشید ولی هنوز داشت میخندید
چرا این کارو کرد؟
من گفتم چون وقتی بیدار بودم تلویزیونو روشن کردم و دیدم صداش تا ته زیاد بود
برای همین بیدار شد
بعد جک پاشد و گفت من میرم خوراکی بخرم
و رز تا اسم خوراکی رو شنید از جاش پرید
من خندیدم و گفتم  جسی اروم باشش (جسی اسم سگ قبلیم بود)
پوکر فیص شد و خندید ولی چش غره رفت
من با جک میرم خوراکی بگیرم چی میخواین بچه ها؟ رز گفت
خفه شو بشین سر جات من باید برم سامانتا اروم گفت
نترس دوست پسرتو نمیخورمش الان برمی گردیم
سامانتا چش غره رفت و منو نگاهکرد بخدا نزنمش صلوات
ابروهامو انداختم بالا و اروم گفتم هیسس الان میشنوه
کش داد زد  "رز"
رز برگشت نگاهش کرد
بله؟
_سودا یادت نره
خوب شد گفتی رز داد زد و کَش خندید
موریک داشت تیزر فیلمو نگاه میکرد و من رفتم تا ببینم چه فیلمیه
چه فیلمیه؟ پرسیدم
"ایت۲" درحالی که ناخناشو میجوید گفت
_اها ... صبر کن ببینم!
برگشت نگاهم کرد
چیه؟
_فیلم ترسناکه؟ با وحشت پرسیدم

"اره چطور؟"

کَش که گفت فیلم کمدیه!

"زر زد بابا"

_چقد بد من از فیلم ترسناک بدم میاد! با وحشت گفتم

"عهه ایرادی نداره"

_"چه بیخیال میگم از فیلم رسناکیا هرچیزیثل اون بدم میاد "پیش خودم گفتم
خب پس مجبورم ببینم دیگه گفتم و رفتم سر جام نشستم
"ایرادی نداره " اروم گفتم

کش سشو از گوشیش اورد بیرونو گفت
چی؟
هیچی هیچی بازیتو بکن گفتم و سرمو برگندوندم

چیزی شده؟

از فیلم ترسناک بدم میاد میترسم! اروم گفتم که کسی نشنوه
سرشو اورد جلو
خب میخوای فیلمو عوض کنیم؟
نه ممنون یه تجربه میشه دیگه و شونه هامو انداختم بالا
اها به صورت قانع کننده ای گفت
همون لحظه از گیشه گفت که سانس بعد میتونن برن تو
و ما بلند شدیم و رفتیم تو بلیطمو اوردم بالا تا شماره صندلیو بخونم خوب شمارش ۵۶  و راهمو گرفتم سمت ردیف پنجم
خم شدم تا مطمعن شم صندلیمه و درس بود و نشستم و خم شدم و کیسه خوراکی که از رز گرفته بودمو به دسته اویزون کردم و سرمو بلند کردم دیدم کَش اود بقلم نشست
تو اینجا میشینی؟ پرسیدم

Chance At Love [Cash.Baker]Where stories live. Discover now