- ۱۵ : احساسات

236 55 30
                                    

سلام بچه ها
اگه داستان رو یادتون رفته یه سر به چپترهای قبلی بزنید. فکر نمیکنم موضوع خیلی مهمی تو طول داستان بوده باشه که الان حتما باید یادتون مونده باشه -بجز پسری که زین رو تهدید کرد و هنوزم میکنه، و قرار داد جدید زین و جی جی- فقط یک مرور کلی داشته باشید تا یادتون بیاد چی به چیه.









" دوباره همه ی توجهات روی تو هست، ولی اینبار از جهت خوبش . همه کنجکاو شدن دوست دختر جدید زین مالیک کیه . شدی سر تیتر داغ سایت های
هواداری . گروه ما قصد داره بزودی رابطه ی شما رو آشکار کنه . فقط قبلش به یکم جلب توجه بیشتر نیاز داریم . ما دنبال یه شروع طوفانی برای شما هستیم "

زین موبایل رو بیشتر به گوشش فشار داد . با اینکه تو خونه ی خودشو روی مبل خودش و کاملا تنها بود، اما انگار نگران بود کسی مکالماتش با منیجمنت رو بشنوه .

" میخوایم فردا در مرکز شهر دیده بشی. خودمون ترتیب پاپاراتزی هایی که باید اونجا باشن رو میدیم. ازت میخوام یه مسافتی که فردا تعیین میکنیم رو قدم بزنی و بعد سوار ماشین حدید بشی. اون توی ماشین منتظرت میمونه. یکم لفتش میدی و بعد از اونجا میرین "

" اگه کسی تعقیبمون کرد چطور؟ "

" این چیزا رو بسپار به ما خودمون حلش میکنیم "

" اوکی "

" پس، فردا منتظر تماس ما باش . تا اون موقع از خونه خارج نشو. خدانگهدار "

موبایل رو قطع کرد و کناری انداخت . 
پاپی به آرومی بهش نزدیک شد و روی مبل پرید ، سرش رو روی ران زین گذاشت و پوزه‌ش رو به بدنش مالید .
زین پشت گردنش رو خاروند و نوازشش کرد ، باعث شد صدای خرخر  آرومی از دهانش خارج بشه.

《 هی رفیق 》
زین همونطور که موهای پاپی رو نوازش میکرد گفت .

《 خودت رو آماده کن. احتمالا تا چند وقت دیگه باید دختره رو تا توی خونه هم راه بدم! از پری که بدت نمیومد! 》

ناگهان حس عذاب وجدان نسبت به جی جی پیدا کرد .
در حقیقت زین فکر نمیکنه این اتفافات تقصیر جی جیه . اگه قرار باشه یکی از اونها مقصر باشه اون شخص کسی نیست جز خودش. اگه فقط جرعت اینو داشت که از حق و حقوق خودش دفاع کنه اونا نمیتونستن هربار به همین صورت بازیش بدن.
اما از طرفی این کارش بود.
خوانندگی رویایی بود که از بچگی دنبالش میکرد و حالا که بهش دست پیدا کرده ، اگه میخواست توی همین مسیر بمونه و کنار انداخته نشه ، باید بهاش رو پرداخت میکرد.

حالا که نمیتونست از خونه خارج بشه بد نبود تماسی با باقی پسرا بگیره و باهاشون صحبت کنه. بخصوص بعد از ماجرای اخیر که همه ازش دلخور شده بودن. شاید اینطوری دوباره میتونست اعتمادشون رو جلب کنه؟

terrorist | Z.M -  RPFWhere stories live. Discover now