- ۵ : شایعات

601 135 32
                                    


" حتی نتونستی از خودت دفاع کنی"

" بالاخره اون روی خودت رو نشون دادی! تبریک میگم بهت ، آفرین "

" فکر کردی چون منیجرت ویدیو هارو حذف کرده دیگه کسی نمیفهمه تو پشت اون چهره ی آرومت چه موجودی هستی ؟ "

" اول قضیه ی باشگاه اورلاندو و حالا جناب زین مالیک نقش مظلوم رو بازی میکنه تا ترحم همه رو نسبت به مسلمونا جلب کنه "

" من اون ویدیو رو دیدم . زین روی شکم یه پسر نشسته بود و میخواست بهش مشت بزنه ، دوستای اون پسرم اومدن که کمکش کنن و زین رو کشیدن عقب ، این واکنش طبیعیه ! "

" چرا تو هنوز توی وان دایرکشنی ؟ تو جات اونجا نیست . "

" اون مسلمونه ، این کاریه که مسلمونا میکنن . دعوا ، خرابکاری ، ترور "

" تروریست "

زین چیزِ لعنتیِ سنگینی که راه گلوش رو سد کرده بود قورت داد همزمان با اینکه احساس میکرد همین الان یه حفره ی بزرگ توی سینه‌اش به وجود اومده . بدون اینکه خودش بخواد اشک ها راه خودشون رو به بیرون پیدا کردن و بالشش رو خیس کردن .

وقتی یه چیز خیس و نسبتاً زِبر روی صورت زین کشیده شد اون سرش رو برگردوند و به پاپی که گونه ی خیس از اشکش رو لیس میزد نگاه کرد ‌.

به پهلو چرخید و دست راستش رو دور پاپی حلقه کرد . خز های نرمِ زیر دستش رو نوازش کرد و پاپی با صدای گرفته ای از بین دندون هاش با خرسندی خرخر کرد .

دوست داشت الان یکی بود که بغلش میکرد و توی گوشش چیزای شیرین میگفت . یکی که سعی میکرد حالش رو بهتر کنه .

ولی سگ ها میتونن فدا دار تر از آدم ها باشن . میتونن بدون اینکه قضاوتت کنن همچنان کنارت بمونن و دوستت داشته باشن . این چیزیه که زین الان بهش احتیاج داره .

چرا اونا فکر میکنن زین مقصر اون دعوا بود ؟ چطور اونا ندیدن که اول اون پسرا زین رو هول دادن . یعنی هیچکس ندید که اونا یه گروه بودن و زین تک و تنها و بی دفاع مونده بود ؟ یعنی ویدیو رو قبل از منتشر کردن کات کرده بودن ؟

صبح وقتی زین با صدای زنگِ رومیزی بیدار شد یه ناله بخاطر کم خوابی سر داد و چند دقیقه روی تخت به اینور و اونور غلت زد تا خوابش بپره و بالاخره بتونه بلند شه ‌.

پاپی هنوز توی تختش بود و چشم هاش رو با گوش های مخملی روشنش پوشونده بود تا نور اذیتش نکنه .
زین چند بار کمر نرمش رو نوازش کرد قبل ازینکه بلند شه و با لباس های از قبل انتخاب شده ، به حمام بره و آماده ی حضور بین جمع پاپارازی ها بشه .

...

زین به آرومی از عرض خیابون رد شد تا به محوطه ی سبزِ اون‌ سمت برسه .

terrorist | Z.M -  RPFWo Geschichten leben. Entdecke jetzt