- ۱۱ : روابط

387 95 25
                                    

خانواده و دوست ها دو گروه ارزشمند زندگی هر انسانی هستن .
زین اعتقاده داره هرکسی ممکنه یک روز آدم رو ترک کنه ولی خانواده هرگز .
از طرفی دوست ها ، اونا انتخاب خود آدم هستن .
ما هیچ نقشی تو انتخاب جایی که به دنیا میایم و خانواده ای که نصیبمون میشه نداریم ولی دوست هامون همه کسایی هستن که خودمون اونارو برگزیدیم .
پس ممکنه خیلی وقت ها حتی نسبت به خانواده هم درک بهتری از ما داشته باشن .

اما تو زندگی زین ، چهار نفر هستن که بیشتر از دوست هستن . خون مشترک توی رگ هاشون جریان نداره اما به سادگی تبدیل به خانواده ای شدن که خودش انتخابشون کرده و همینه که اونا رو ویژه میکنه .

از وقتی لیام در اتاقش رو زد ولی زین ازش خواست اونجارو ترک کنه ، زین یه حس  عصبانیت و عذاب وجدان شدیدی نسبت به خودش حس میکنه .

این آسونه که مثل ترسو ها باشی و همیشه توی تخت خوابت پناه بگیری . این آسونه که بخوابی و با خوابیدن مشکلاتت رو به دست فراموشی بسپاری .
اما همیشه باید دنبال یه راه چاره بود ‌‌. دنبال راهی که بتونی همه چیز رو بهتر کنی .
زین نیاز داره دوباره به خودش بیاد و خودش رو از نو بسازه ‌.
چون باختنِ خودش فقط باعث میشه کسایی که براش مهمن رو کم کم از دست بده . و زین حتی نمیخواد تصور کنه اگه خانواده‌ی موسیقیاییش رو از دست بده چه اتفاقی براش میفته ...

جمله ی امروز صبح لیام مدام تو ذهنش تکرار میشه .
زین میتونه از مدیا شکایت کنه . باید اینو با منیجمنت در میون بذاره .

بعدظهر اون روز زین به دفتر منیجمنت احضار شده بود .
اون درحالیکه یه سویشرت مشکی تنش بود و موهاش رو به بالا حالت داده بود روی صندلی چرمی
اتاق منیجر نشسته بود ‌.

بعد از بحث های زیادی که بینشون شد ، زین فهمید همیشه یه چیزی بین روابط مدیران این شرکت ها و مدیا وجود داره که کسی ازش سر در نمیاره .
مهم نیست اگه یه روز دعوا کنی و بهت بگن به شهرت خودت لطمه زدی ؛ چون ممکنه روز دیگه ، خودشون تو رو توی یک درگیری بندازن چون در اون زمان روابط طوریه که این باعث پولسازی بیشتر میشه .
به خصوص اگه نزدیک به انتشار یک تک آهنگ یا آلبوم باشی .

مدت هاست زین متوجه شده کار منیجمنت دفاع از طرف های قراردادش نیست ، بلکه پول دراوردن توسط اوناست .

برای زین این یک قضیه ی واضح و روشنه .
این براش وقتی قابل لمس شد که لویی رو مجبور به تغییر پوشش کردن . کاری کردن از چیزی که هست فاصله بگیره .
اونا اهمیتی نمیدادن که لویی آسیب میبینه یا خود واقعیش نیست .
در اون زمان تنها چیزی که میدیدن این بود که گی بودن یکی از اعضای گروه پسرونه که تازه داره ریشه میدوونه و معروف میشه اصلا به نفعشون نیست ، پس شروع کردن به تعیین تکلیف کردن و در تنگنا گذاشتن لویی . طوریکه تا مرز افسرگی بردنش .

terrorist | Z.M -  RPFWhere stories live. Discover now