GOLDEN STRING ~ KOOKV

Part1

"باید همینجا متوقف تون کنم"

صدای شیرین و لطیفی از پشت گفت.

"اینجا کتاب خونه ست نه یه مکان برای گیس و گیس کشی!"

پارک جیمین، امگای مرد زیبا، درحالی که بینشون قرار میگرفت گفت.

"لطفا جونگیون، برو وگرنه به کتاب دار میگم ورودت رو ممنوع کنه، این اولین باری نیست که داری تو این هفته دردسر درست میکنی."

امگا درحالی که دست به سینه، سرش رو بالا نگهداشته بود گفت.

"هنوز تموم نشده کیم، مراقب باش!"

پیش از اینکه حتی بتونه جوابش رو بده جونگهیون به بیرون دوید .

قبل از اینکه جیمین حتی چیزی بگه تهیونگ از دیدش خارج شده بود، احتمالا فکر میکرد اون هم تو دردسر میفته.

+++++

تهیونگ داشت به سمت ایستگاه اتوبوس میدوید و تلاش میکرد از درگیری با جونگیون و نوچه هاش یا هرنوع توجه ناخواسته ای که معمولا بهش میشد دوری کنه.

این اتفاقی بود که وقتی یک امگای مرد از نوع خیلی فقیرش تو دانشگاهی که برای آدمای ثروتمند ساخته شده باشی، میفته.

تهیونگ یکی از امگا های مرد دانشگاهشون بود.

معمولا امگا های مرد محقر شناخته میشن، زیباییشون افسانه ایه عطر شون شیرین تره و الفا ها خیلی بهشون جذب میشن هرچند نه به عنوان پارتنر بلکه بخاطر اینکه مثل وسیله بازی باهاشون رفتار کنند.

این قضیه باعث شد که دائما تو دانشگاه مورد آزار و اذیت دخترا و پسرا قرار بگیره.

نه اینکه تهیونگ به چیزی که راجبش میگن اهمیت بده فقط گاهی وقت ها این برای یک نفر بیش از حد تحمل میشد.

پارک جیمین، امگا ی زیبا و ظریف، برخلاف اون خیلی مورد احترام دانشجو ها بود، اون نه تنها اولین رئیس امگای شورا دانشگاه بود بلکه پسر برادرزن جئون جه هیون و همچنین پسر دایی جئون جونگکوک بود.

به شدت دست نیافتنی.

با اینکه جیمین خیلی معروف و مورد احترام بود، ولی با ادب و دل رحم بود کسی که حتی اگر مسئله مرگ و زندگیش باشه نمیتونه به حشره ای آسیب بزنه.

تهیونگ تحسینش میکرد با اینکه هیچ وقت باهم حرف نزده بودند میدونست جیمین ادم خوبیه.

وقتی به ایستگاه اتوبوس رسید، یه نفر ژاکتش رو کشید که باعث شد محکم روی باسنش زمین بخوره.