لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها.با شنیدن صدای زنگ موبایلش، آخرین مشت رو به کیسه بوکس مقابلش کوبید و عقب اومد. موبایلش رو از جینیونگ گرفت و اجازه داد با حوله تن نیمه برهنش رو خشک کنه. با دیدن شماره مباشر رییس هونگ، سریع تماس رو جواب داد.
_ بله قربان
× وانگ ییبو رییس دستور داده تا دوساعت دیگه اینجا باشی
_ چشم خودمو میرسونم
× خوبه
ییبو بعد از قطع شدن تماس، حوله رو از جینیونگ گرفت و در جواب نگاه کنجکاوش گفت:
_ رییس هونگ میخواد ببینتم
جینیونگ: اتفاقی افتاده؟
_ نمیدونم فکر نکنم...احتمالا ماموریت جدیدی باشه
جینیونگ: به رییس پارک بگم حاضر شه؟
ییبو با شنیدن لفظ رییس پارک، تک خنده ای زد.
_ به کی؟؟
جینیونگ گیج به ییبو نگاه کرد و آروم گفت:
جینیونگ: رییس پارک؟
_ به اون غول گوش دراز میگی رییس پارک؟ خودش گفته؟؟
جینیونگ سرش رو به نشونه مثبت تکون داد که باعث شد صدای خنده ییبو بلند بشه.
_ بهش نگو رییس پارک پروو میشه...همون چانیول خوبه
جینیونگ: ولی اخه....چانیول....خب ایشون...نمیشه...
_ باشه بازم حداقل جناب چانیول ولی اخه رییس پارک؟؟
ییبو همونطور که میخندید به طرف بیرون باشگاه راه افتاد.
_ برو....برو بهش بگو حاضر شه تا من دوش بگیرم
جینیونگ: چشم
ییبو همونطور که میخندید و سرش رو با تاسف تکون میداد به اتاقش رفت. یک هفته گذشته رو با ماموریت های زیادی پشت سر گذاشته بود و امروز روز استراحتش بود. ولی ییبو ترجیح میداد به جای خوابیدن، تمرین کنه.
تمرین و ورزش همیشه حالش رو خوب میکرد، دقیقا برعکس چانیول که باید مثل خرس میخوابید. دوشی گرفت و سریع آماده شد، وقتی از اتاق بیرون با چهره غرغروی چانیول و جینیونگی که دستش رو میکشید رو به رو شد.
_ چیشده؟
جینیونگ: وای قربان...به زور بیدارشون کردم...لباس تنشون کردم و تا همینجا کشوندمشون
ییبو سرش رو به نشونه تاسف تکون داد و خودش بازوش رو گرفت.
_ چته پس؟
چانیول: لعنتی بعد از یک هفته میخواستم بخوابم....رییس هونگ تو رو کار داره....به من چه؟ خوابم میاد
DU LIEST GERADE
THE GAME OF DESTINY
ActionFiction: THE GAME OF DESTINY genre: Action _ mafia _ thriller Author: SHIA _ HANA couple: YiZhan همه ما برای زندگی هامون برنامه ریزی های زیادی داریم. تصمیمات بزرگی میگیریم و میخوایم از خیلی چیزها دوری کنیم. ولی گاهی فراموش میکنیم که ما تنها تصمیم...