part 11

107 46 98
                                    

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها.

همونجور که مشغول نوشیدن بود صدای ژان توی گوشش میپیچید.

+ اره، ولی همون زمانی که داشت با سهون حرف میزد، من بالای تپه، با فاصله نسبتا زیادی ازشون ایستاده بودم، وقتی دیدم قصد داره حمله کنه، شروع به شلیک کردم

سوهو با تعجب گفت:

سوهو: تو تاریکی تونستی به همشون شلیک کنی؟

سهون قبل اینکه ژان چیزی بگه گفت:

سهون: این یه رازه سوهو ولی ژان در اصل یک جغده، خودم با چشمای خودم دیدم

با این حرفش همه خندیدن جز ییبو و چانیول. چانیول زیرلب با لحن مسخره ای گفت:

چان: هرهرهر، نکشیمون نمکدون

ییبو که به خاطر لحن چانیول کمی خنده‌اش گرفته بود سرش رو پایین انداخت. سهون که به کمک گوش های تیزش متوجه حرفش شده بود، اینبار با لحنی کاملا جدی گفت:

سهون: چیز خنده داری راجبش وجود داره؟

چانیول که از رو نمیرفت، با همون خنده‌ای که رو لب هاش بود سرش رو تکون داد.

چان: من داشتم به مطلب طنز شما میخندیدم و بقیه رو همراهی میکردم، مشکلی وجود داره؟

سهون که عمیقا از تایپ پسرایی مثل چانیول که همه چی رو به مسخره بازی و خنده میگرفتن متنفر بود، دلش میخواست همین الان یه گلوله تو مغزش خالی کنه.

ولی فقط بیخیال شد، روش رو ازش گرفت و به سوهو نگاه کرد، نمیخواست وقتش رو با احمقایی مثل اون بگیره.

سوهو: ولی من واقعا مهارت هات رو تحسین میکنم ژان، امیدوارم از اینی که الان هستی بیشتر بدرخشی

ییبو که دیگه نمیتونست بیشتر از این سکوت کنه، رو به ژان گفت:

_ خیلی دلم میخواد ببینم اونجوری که بقیه میگن بی نقص هستی یا نه

با این حرفش، ژان نگاهش رو به ییبو داد و با خونسردی گفت:

+ فعلا باید ببینی یاد بگیری، هنوز زوده برات

ییبو تکخنده ای کرد و نگاهش رو به جای دیگه ای داد.

_ فکر نمیکنی یکم داری خودتو دست بالا میگیری؟ نکنه واقعا باورت شده بی نقصی؟

+ تا به حال همچین حرفی زدم؟

_ همه چیز به گفتن نیست، رفتارت این رو نشون میده

ژان پوزخندی زد.

+ هرچی هست انگار تورو خیلی سوزونده

سوهو قبل اینکه ییبو حرف دیگه ای بزنه، بلند اسمش رو صدا زد تا بهش بفهمونه بحث رو ادامه نده.

THE GAME OF DESTINYWhere stories live. Discover now