part 6

145 44 112
                                    

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها.

همراه چانیول وارد سالن شد و بلافاصله متوجه سوهو شد که کنار یک سری افراد ایستاده بود و مشغول حرف زدن با شخصی بود. وقتی متوجه ییبو و چانیول شد به سمتشون رفت و لبخندی بهشون زد.

سوهو: چطورین پسرا؟

ییبو کمی از رفتار سوهو متعجب شد، اون جوری رفتار میکرد انگار کسی که دیشب سرش داد کشیده بود و باهاش بد برخورد کرده بود اون نبود. فکر میکرد ممکنه باهاش سرسنگین رفتار کنه.

همین باعث شده بود بیشتر بخاطر رفتار بچگونه و عصبانیت بیخودش شرمنده بشه، اون همیشه علاقانه فکر میکرد و میدونست سوهو بخاطر بیدار کردن حس رقابت درونش، اون رو با ژان مقایسه میکنه.

شاید اگه با کس دیگه‌ای مقایسه میشد انقدر اذیت نمیشد ولی اون لعنتی بدجور روی مخش رژه میرفت.

رفتار مهربون و حمایتگر سوهو همیشه شگفت زده‌اش میکرد ولی تغییری توی چهره‌اش ایجاد نکرد و فقط لبخند کوچیکی روی لبش نشوند.

_خوبم گه، توهم اومدی روی افراد نظارت کنی؟

سوهو سرش رو تکون داد.

سوهو: فعلا توی بخش تیراندازی بودن که یه نگاهی بهشون انداختم، میشه گفت تقریبا همشون توی یه سطحن و توانایی هاشون یکیه. ولی دراصل برای تو و چان اومدم

ییبو سوالی نگاهش کرد.

سوهو: که از دیدن پیشرفت هاتون و مبارزه‌اتون لذت ببرم توله ها، شده من فرصتی رو برای تحسینتون از دست بدم؟

چانیول آروم خندید.

چان: گههه نگو اینطوری پررو میشیم

سوهو: تو یکی از پررو بودن حرف نزن که تو این مورد کسی به گرد پاتم نمیرسه

چان: نه اشتباه نکن گه، یه نگاهی به پسرعموی عزیزت بنداز، اون حرف اولو میزنه، سکوتشو نبین من میدونم این توله شیر چه موزماریه، تقصیر توعه اینقدر لوسش کرد....اای..

قبل اینکه جمله‌اش تموم بشه ییبو ضربه‌ی محکمی رو هدیه‌ی باسنش کرد و همونجور که دندوناش رو، روی هم میسایید و در تلاش بود صداش بالا نره با لحن حرصی‌ای گفت:

_ توله شیر و کوفت، مردک دراز

سوهو قبل اینکه اونا عین دوتا پسربچه بیفتن به جون هم دستشون رو گرفت و به سمت وسط سالن برد.

THE GAME OF DESTINYWhere stories live. Discover now