بعد از ضبط آهنگش، از اتاقک بیرون اومد و با لبخند به افراد داخل استودیو تعظیم کرد. سهون کناری، با افتخار بهش نگاه کرد و چانیول وقتی بهش نزدیک شد، گفت:«چطور بود هیونگ؟»
سهون لبخندی زد و گفت:«عالی بودی! حست و صدات، فوق العاده بود.»
چانیول با ذوق خندید. خیلی وقت بود انقدر ذوق نداشت. سمت در اتاق حرکت کرد و گفت:«ساعت ۶ باید برم دور همی. تو چکار میکنی؟»
-:«میرم باشگاه تا تو کارت تموم بشه.»
-:«باشه.»
سهون مردد گفت:«فقط مطمئنی میخوای بری؟»
چانیول متعجب گفت:«چی؟»
-:«اینکه همه تقریبا الان میدونن عشق اول تو بکهیون بوده، شاید بهت متلک بندازن!»
چانیول توی جاش ایستاد و سرش رو پایین انداخت و گفت:«نمیخوام ضعیف باشم. می‌خوام برم.»
سهون دستش رو روی شونه ش گذاشت و با غیض گفت:«از بکهیون بخاطر اینکه همیشه باعث آزارته، متنفرم.»
چانیول فقط بهش نگاه کرد و چیزی نگفت. نگاهش لرزش داشت و سهون متوجهش شد. آروم گفت:«میرم هیونگ.»
-:«اگر اذیت شدی بهم زنگ بزن. میام دنبالت.»
چانیول لبخندی زد و حرکت کرد. میدونست اگر بره، اذیت میشه ولی میخواست بره. نمی‌خواست قایم شه!
(' . .̫ . ')(' . .̫ . ')(' . .̫ . ')(' . .̫ . ')
با ورودش به رستوران محل قرار، همه با سر و صدا ازش استقبال کردن و گفتن:«پارک چانیول اومده! پارک چانیول بزرگ اومد.... واو، پارک چانیول!»
چانیول لبخندی زد و روی صندلی که برای اون در نظر گرفته بودن، نشست و با لبخند گفت:«ببخشید دیر کردم. یکم کارم طول کشید.»
یکی از پسرا خندید و گفت:«یه امضا بده که بدم دوست دخترم، اون وقت میبخشمت.»
دورا گفت:«هی کیم، گفتم بهت همه اینها خلاف قوانین دورهمی ماست.»
-:«یه امضاست!»
دورا با اخم بهش نگاه کرد. پسر ساکت شد و یه نفر، لیوان کوچک سوجو رو جلوی چانیول گذاشت و گفت:«با اینقدر که مست نمیشی؟»
چانیول لبخندی زد و گفت:«میدونید که نمیتونم بدون مدیر برنامه هام، جایی نوشیدنی بخورم.»
یکی از پسرها، با پوزخند گفت:«پسر وقتی فهمیدم گی ای، شوکه شدم. بهترین دختر دبیرستان عاشق تو بود.»
چانیول با اخم بهش نگاه کرد و گفت:«فکر نمی‌کردم به کسی ربطی داشته باشه.»
یکی دیگه گفت:«اون واقعا بکهیونه؟ حتی نمیتونم باور کنم بیون بزرگ، پسرش با یکی دیگه باشه!»
YOU ARE READING
Faceless (Completed)
Fanfiction۸ سال بود که موضوع نقاشی هاش یک نفر بود ... کسی که چهره ای نداشت ولی حس آشنایی بهش میداد. بیون بکهیون ۲۶ ساله ساکن آمریکا با نقاشی های بدون چهره شهرت گرفته بود نقاشی هایی که با سبکی خاص و احساسی متفاوت به تصویر کشیده شدن. و کسی نمیدونست نقاشی های بک...
