سخن نویسنده :
میخوام بگم ماها که مینویسیم، گرچه خیلی وقتا سعی میکنیم خودمونو خیلی کوول نشون بدیم و تظاهر کنیم که نوشتن به خودی خود راضیمون میکنه، اما در واقع در این انتظار که نماد ها و پیام داستانمون گرفته بشه در خودمون مث شمع میسوزیم! 😁 واسه همین همچین کامنتی (که پایین عکسشو میذارم) مثل سیبی تو بهشت عمل میکنه!
نکته : (برای پابلیک کردن کامنت، از نویسنده اش اجازه گرفته شده)میخوام بگم، ما اصلا قانع نیستیم. و چیزی که نیاز داریم این نوع کامنته🤩. تحلیل های ریز از کوچیک ترین اتفاق ها، یعنی رفتن بین خط ها و بیرون کشیدن معنای پیام های کوچیک داستان.
اینجا نویسنده کامنت خانواده رو خیلی ظریف تحلیل کرده. از دید مینهو نگاه کرده و آسیب پذیریشو توی مقایسه شدن با برادرش دیده. عاشق برادرشه، اما احتمالا ازش متنفر هم هست. مینهو که نوجوونه، بی عدالتی رو توی خانواده از طریق مقایسه شدن (احتمالا) با برادرش کشف کرده و بعد برای رسوندن این پیام که "من هم هستم!" تصمیم گرفته قانون خشن سرزمین خودشو بسازه. چیزی که مینهو کم داره، امنیت روانیه. و چیز جالب تر که دوستمون بهش رسیده، اینه که علاقه ش به تمین هم میتونه از دل این کشمکش های روانی خودش سرچشمه گرفته باشه! با این اوصاف، واقعاً مینهو تمین و دوسش داشته؟ اگر تمام اون چالش های مینهو رو ازش بگیریم بازم به تمین توجه میکرد؟murphy_tm ممنونم ازت 😃❤️
YOU ARE READING
Mile Deep Hollow
Fanfictionکاپل ها :2MIN ,تکای TaeKai تومین به سینه اش شلیکی شده که روح شیرینش رو ماه ها پیش بیرون کشیده. قامتش رو بلند و صاف میکنه. گرگ پیر خمیده ای اما در قامتش ایستاده. زمزمه در گلوی خشکم میشکنه : - متاسفم... - چطور توصیف کنم چقدر تاسفت بی تاثیره تمین...