پارت 2 نگهبان جهنم من

45 9 0
                                    

_جونگکوک_
با صدای پی در پی نوتیف های گوشی از خواب بیدار شدم. یکی از پلک هامو به زور باز کردم و گوشی رو با دست چپم بالا آوردم و رو به روی صورتم گرفتم. همه نوتیف ها از مرد دندون زرد بود.
مرد دندون زرد : سلام قربان؛ اطلاعات کیم تهیونگ رو براتون در آوردیم.
کیم تهیونگ : عضو گروه مافیای نگهبانان جهنم سال 2018 به این گروه پیوسته کارشم هکری و برنامه ریزگروهه. فعلا توی سئول زندگی میکنه.هیچ چیز مشکوکی از خودش نداره!
خنده ای به حماقت مرد کردم.
چیز مشکوکی نداشت؟! اینکه حتی کار پدرش رو به عنوان مافیا انجام نداده و رفته داخل یه گروه دیگه خودش یه چراغ خطره!  مگه اینکه تهیونگ واقعا احمق باشه و نتونه یک گروه مافیا رو کنترل کنه!
وقتش رسیده بود که منم مثل تهیونگ یک احمق و خیره سر باشم.
_کیم تهیونگ به زودی میبینمت!

1روز بعد _کیم تهیونگ _

دوباره صدای سوت کر کنند‌ش باعث شده بود. تمرکزم رو از دست بدم نگاه تیزی بهش انداختم،
_اگه قراره همینطوری ادامه بدی باید بگم نمیتونم رو کار تمرکز کنم و کار توهم لنگ میمونه! پس سوت نزن.
نگاهی بهم کرد و داد زد : _خیلی لفت میدی کیم تهیونگ من تا کی باید منتظر باشم که تو یک اطلاعات ساده بهم بدی که برم یه آدم بکشم؟!
چشمامو تو حدقه چرخوندم.
_همین الان هم اون آدرس کوفتی رو برات پرینت گرفتم و رو میزه.
قدمای بلندی به سمت میز برداشت و کاغذ رو برداشت و نگاهی بهش انداخت :
_یه برگه اس که! واییی کیم تهیونگ برای یه برگه  انقد لفت دادی؟!
نگاهی بهش انداختم و با خونسردی جواب دادم:
_آدمی که من میشناسم سگ جون تر از این حرفاست بوگوم!
بوگوم قهقهه ای سر داد و گفت : _انگار کی هست من سگ جون تر از این رو هم کشتم کیم تهیونگ به من اعتماد کن!
_بوگوم ما داریم درمورد جئون عوضی صحبت میکنیم بوگوم. کسی که زندگی رو بهم حروم کرد!
بوگوم سری تکون داد  و نگاهشو به برگه چاپ شده داد و خنده ای کرد
_ یعنی این جوجه زندگی کیم تهیونگ بزرگ رو حروم کرده! جئون جونگکوک دانشجو فارق التحصیل شیمی! خونه اش هم تو سئوله
خب تهیونگ کی بکشمش؟!
با هیجانی که ناشی از خوشحالی بود با داد گفتم : _ هر چه زود تر بهتر! خیلی دلم میخواد. ببینم تو دفاع از خودش موقع مردن چطوره جوجه!

........................................................

سلام علیکم🗿😂

پایان پارت 2. ورود با شکوه کیم تهیونگ رو شاهد هستیم!
باید به تهیونگ جان عرض کنم مطمئنی ازش متنفری مامانی؟!یواش یواش تصمیم بگیر 🐣

به نظرتون تو پارت بعدی چه اتفاقاتی در انتظارتونه😭😈😂
ووت و کامنت یادتون نره 😂🙏

Endless pain| درد بی پایان Where stories live. Discover now