با استرس به جمعیت متراکم رو بروش نگاه کرد
احساس میکرد هر لحظه ممکنه از استرس بالا بیاره
کمی پشت یونگی که بیخیال به جمعیت سلام میداد و به سمت قسمتی از سالن حرکت میکرد پنهان شد و آروم پایین کتشو کشید
یونگی با این حرکت به سمتش برگشت_چیزی شده !؟
+ خیلی شلوغه
و لب هاشو به دندون گرفتیونگی ریز ریز خندید و بعد اینکه دستشو پشت کمر جیمین گذاشت و کمی هولش داد تا به جلو حرکت کنه
_نگران نباش . گفتم که تا وقتی با من بچرخی کسی جرئت نداره حرفی بهت بزنه.... اوه سلام آقای هان
شخصی که توسط یونگی« هان » خطاب شده بود لبخند گرمی زد و بعد دستت دادن با یونگی گفت
٫ واو شاهزاده ... حالتون چطوره ..واقعا خوشتیپ شدینیونگی با خنده سری تکون داد
مرد نگاهی به جیمین کرد و بعد دوباره دستشو دراز کرد
٫ و شما هم باید دلیل سر و صدای این روزای شهر باشین درست میگم ؟جیمین لبخند کوچیکی زد و بعد دست دادن با هان گفت
+ احتمالا ... خشبختم آقای هان٫ همچنین
_ خب آقای هان شرمنده ما بابد بریم .... باید جیمین و معرفی کنم
٫ بفرمایید جناب
یونگی جیمین و به سمت قسمت سن نمایش هدایت کرد و بعد از بالا رفتن از اون چند بار محکم دست زد تا توجه همه رو به خودش جلب کنه
_ خب دوستان ممنون میشم یکمی از وقتتونو به من بدین
جیمین که دیگه از این بیشتر نمیشد خجالت بکشه همچنان پشت یونگی پنهان شده بود و سرشو انداخته بود پایین
_ میدونم که همتون این چند وقت خبرا رو شنیدید ... پس گفتم چه بهتر ک از این فرصت پیش اومده استفاده کنم و عامل این خبرا رو بهتون معرفی کنم ....
با دستش به سمت راستش اشاره کرد و تازه میخواست بگه
_ معرفی میکنم دوستم جیم... جیمین؟ 😐با قیافه پوکر فیس به جای خالی جیمین نگاه میکرد که دست های کوچیکی از پشت کتشو کشیدن
به سمت جیمین برگشت که جیمین دوباره پشتش قایم شد و کشیدش که همونطور جلوی جمعیت واسته
خنده حضار از این خجالتی بودن جیمین بالا رفت
حتی یونگیم از این کیوت خجالت زده ی پشتش خندش گرفته بود
یونگی با صدایی که رگه های خنده به وضوح توش پیدا بود
خیلی آروم طوری که فقط جیمین بشنوه گفت
_ چیکار میکنی ؟+ نمیشه معرفی نشم ؟
یونگی دوباره خندید و دست جیمین که دیگه داشت کت یونگی رو سوراخ میکرد انقد تو دستش کشیده بود. گرفت
_ خب داشتم میگفتم ... پارک جیمین ... عضو جدید از قبیله گربه سانان که قراره باهاش آشنا میشین
ČTEŠ
My rejected fairy🧚🏻✨
Fanfikce( کامل شده ) + پارک جیمین ! تو به دلیل نقض قوانین ، از دنیای پری ها طرد خواهی شد ! و برای مجازات گستاخی به جایگاه والای اعلاحضرت ، بال هاتو از دست خواهی داد... _ نه شما نمیتونید اینکار و بکنید نه نههههه « پری طرد شده ی من | My rejected fairy » کا...