ببخشید نصفه آپ شده بود 😊
( یک هفته بعد )
وارد اتاق خواب شون شدن
ته: اخیش خونه
کوک: خیلی بهت سخت گذشت نفسم ؟
ته: قبول کن جونگکوک خونه یه چیز دیگه است
کوک: اهوم اما تا وقتی که روحش باشه
تهیونگ خنده دلبرانه ای برای همسرش کرد ، جونگکوک سرش رو بوسید
کوک: چیزی نیاز داری زندگیم ؟
ته: کوک میشه بریم حموم ؟ خیلی کثیفم
کوک: چشم عزیزم بریم
وارد حمام شدن ، روی گچ دست تهیونگ کیسه ای که از داروخانه خریده بود رو کشید تا گچ خیس نشه
لباس های خودش و تهیونگ رو در آورد ، دوش رو باز کرد و آبش رو برای بدن کوفته همسرش تنظیم کرد
کوک: دماش خوبه ، بیا عزیزم
با هم زیر دوش رفتن تا بدم هاشون خیس بشه ، تهیونگ به قیافه خسته جونگکوک نگاه کرد
توی این یک هفته جونگکوک حتی خیلی کم خوابیده بود و خیلی خسته بود
روی موهای تهیونگ شامپوی وانیلی رو ریخت و آروم مشغول شستن موهاش شد
آروم موهای نرم و لطیف تهیونگ رو ماساژ داد تا خوب تمیز بشه ، می دونست تهیونگ از اینکه کثیف باشه متنفره
موهاش رو آروم با دوش سیار شست ، موهای خودش رو هم همین طور و بعد از اون آروم بدن تهیونگ و بعد بدن خودش رو
از حمام بیرون اومدن ، جونگکوک بدن و موهای تهیونگ رو خشک کرد
هوپی آبی و شلوار راحتی همرنگش رو تنش کرد ، خودش هم یه رکابی مشکی با شلوار و سویی شرت ستش رو پوشید
تهیونگ روز تخت دراز کشید ، جونگکوک کمی اتاق رو مرتب کرد ، دمای اتاق روند درجه بالا برد
در آخر زیر ملافه نرم و گرم رفت ، آروم بدن کوفته همسرش رو بغل کرد
گردنش رو بوسید و بویید ، با این کار آرامش به تک تک رگ های بدنش تزریق شد و کم کم هر دو به خواب عمیقی فرو رفتند ..........
( دو ساعت بعد )
با زنگ خوردن گوشی جونگکوک از خواب بیدار شد ، بدنش رو به آرومی کش داد
گوشی رو با دست سالمش برداشت و جواب داد
ته: بله پدر
هوانگ: اوه ببخشید بیدارت کردم
ته: نه نه دیگه وقتش بود بیدار بشم ، اگر با جونگکوک کار دارید اون خوابه
هوانگ: هوم می دونستم اون واقعا توی این یک هفته خسته و ناراحت بود ، بگذریم با بچه ها می خوایم بیایم اونجا تو مشکلی نداری ؟
YOU ARE READING
BEAUTY AND THE BEAST [Kookv]
Short Storyنام: دیو و دلبر 💫 کوک: اندازه گریه گنجشک دوست دارم ته: کم نیست هیونگ ؟ کوک: گنجشک گریه کنه می میره ❌❌❌❌ هشدار هشدار بوک محارم است در صورت مشکل داشتن بوک رو باز نکنید ❌❌❌❌ کاپل: کوکوی ، یونمین وضعیت در حاله آپ