📱part 40 ⌨︎︎

343 91 22
                                    

رفقا:

هندسام: چطور میگذرونین؟

نامی: خوب

هوپی: بد نیست

ته‌ته: میتونست بهتر باشه

چیم‌چیم: خوب

شوگرکت: خوب

نامی: دیروز کوک رو توی کافه دیدم، اومد فقط یه چی خورد

هندسام: بهش قشنگ رسیدی؟

نامی: آره بیشتر از چیزی که سفارش داد براش اوردم

نامی: فقط نشستیم و حرف زدیم

ته‌ته: چی میگفت

نامی: چیز خاصی نبود. حالش خوبه، گفت داره برمیگرده به حالت عادیش، برای همین لازم نیست دیگه نگرانش باشین

ته‌ته: خداروشکر

هوپی: آها..

شوگرکت: همممم

ته‌ته: من دیگه باید برم، بعدا چکش میکنم

چیم‌چیم: تو که سرکلاسی ته

ته‌ته: با میهنو میام

چیم‌چیم: *سرفه*

.

.

چت نامی و هندسام:

هندسام: گمشو بیا بگو اینجا چه خبرههه

نامی: نمیشه هیچیو ازت پنهون کرد

هندسام: بگو

نامی: یه پسر ضعیف داره تظاهر میکنه که خوب میخوابه و خوب غذا میخوره

نامی: وقتی منو دید میخواست برگرده بیرون، ولی بزرو نگهش داشتم و گفتم ازش سوال دارم

نامی: موقع سفارش حتی نگامم نکرد

نامی: وقتی سفارشو براش بردم بهم گفت اگه میخوام میتونم باهاش بخورم

نامی: منم فقط بغلش ساکت نشستم، منتظر موندم تا اون اول حرف بزنه

هندسام: اوخی سوییتی

نامی: اون گفت که کلاسو از دست دادو نتونست پروژه رو برسونه، بهش گفتم کمکش کنم. لبخند زد ولی چشماش هیچ حسی نداشت

نامی: بهش گفتم "هروقت حالت بده ما اینجاییم"

نامی: سرشو تکون داد و رفت... جدی امیدوارم برگرده به حالت عادی خودش

هندسام: منم... عاشقتم ممنون که اینکارو کردی

نامی: منم عاشقتم

Amigos/ bts groupchatWhere stories live. Discover now