نامی اسم گروه رو به "حدس بزنین چی شده؟" تغییر داد:
نامی: بگین چی شد؟؟
سانشان: چیشده؟
نامی: من افتضاح ترین صبحِ عمرم شروع کردم
دابلبانی: عام... خب؟
شوگرکت: صبحتون بخیر 😊 😊
سانشاین: اولین باره...
شوگرکت: امروز روز خوبی داشتم!
چیمچیم: عجیبه... نامجونی هیونگ برعکسشو گفت...
شوگرکت: هوف! میزارم اول بگی نامجون
نامی: ممنون😊
نامی: خب من امروز جینو دیدم!
تهته: برای این روز بدی داشتی؟؟ به احساساتش صدمه میزنی هیونگ
هندسام: عام...
نامی: نه اون قسمت خوبش بود..
هندسام: دیدار خوبی بود نامجونی 😘
نامی: ببخشید هیونگ 😫
چیمچیم: نامجون؟
دابلبانی: چه خبره؟
دابلبانی: گیج شدم
هندسام: *گرفتن میکرفون🎤 از نامجون*
خب، همونطوری که نامجون تو تکلیفم کمکم کرد، تصمیم گرفتم شخصاً ازش تشکر کنم، اون تو کافه کار میکنه، پس رفتم اونجا و سوپرایزش کردم.
هندسام: ما یه چت دوستداشتنی داشتیم
تهته: عاااا چقدر قشنگ
نامی: حالا بزار بقیشو بگم
نامی: یه قهوه سفارش داد وقتی میخواستم برم سر میز تا بهش بدم کل فنجونو ریختم روش😭
چیمچیم: وای نه هیونگ!!
دابلبانی: 😂😂😂
هندسام: ولی میدونین چی شد؟ اون حتی سفارش منم نبود!!
سانشاین: یکی بیاد منو بگیره دارم میمیرم😂😂
هندسام: با این حال زمان خوبیو با نامجون داشتم!
نامی: منم😊 بجز قسمت قهوه اش
چیمچیم: خب خیلی باحال بود
*به زور کِش رفتن میکروفن 🎤 دادنش به یونگی*
روز تو چجوری بود یونگی هیونگ؟شوگرکت: *گرفتن میکروفن 🎤*
من بهترین صبح رو داشتم!!
خیلی خسته و بد خلق بودم چون دیشب خوب نخوابیده بودم
بیدار که شدم خواستم برم قهوه درست کنم که بگین چیشد، قهوه ای نمونده بود...پس پاشدم و رفتم نزدیک ترینکافی شاپ..
بگین چی دیدم...دابلبانی: جین هیونگو؟
شوگرکت: دقیقا!! رفتم تو و دیدم نامجون داره میره سمتش و زارت فنجونو خالی کرد رو جین.. خیلی خنده دار بود کاش فیلم میگرفتم😂😂
سانشاین: نبایددد صحنه رو تصور کنمممم😂
چیمچیم: وای خدا!!
تهته: من مردم
هندسام: ...
نامی: ...
YOU ARE READING
Amigos/ bts groupchat
Fanfictionچی میشه اگه جیهوپ تصمیم بگیره دوستاشو باهم آشنا کنه؟... (پارت ها کوتاهن) ☁︎اسم آیو: رفقا ☁︎کاپل: تهکوک، یونمین، نامجین، هوپ؟؟ ☁︎ژانر: فلاف، رمنس، کمدی ☁︎نویسنده اصلی: hazy_lush ☁︎روزهای آپ: جمعه و چهارشنبه