چند روز بعد...
رفقا:
هندسام: خستم :(
تهته: سلام خسته منم ته ئم :)
دابلبانی: خوشم اومد!
شوگرکت: من دقیقا بغلتونم
چیمچیم: ته از کارت معکوس کننده UNO استفاده کرد 😂😂
هوپی: چقدر طول کشید تا ازش استفاده کنین😂😂
هوپی: هرکی حوصلش سر میره تازه این گروهو یادش میاد
دابلبانی: هیونگ امروز قرار نداری؟
شوگرکت: داره
هندسام: نامجون دیر کرد :(
شوگرکت: نامجون همین الان کونتو میاری اینجا 😡😡😡
هوپی: 😂😂 الان عصبانی ای؟؟
شوگرکت: این کودن تا وقتی نامجون نیاد نمیزاره برم بیرون
هندسام: نمیخوام تنها باشم از تنها موندن تو خوابگاه متنفرم
تهته: درک میکنم
نامی: رسیدم... دقیقا پشت درم.. در رو باز کن
.
.
.
هندسام: واهاییییی😂😂😂
چیمچیم: چی شده؟
هندسام: لباسای ست پوشیدن
هندسام:
دابلبانی:عووووو کیوتاااا چقدر شبیه کاپلان... شاید باید باهم قرار بزارن... نظر تو چیه جیمین؟
چیمچیم: ...
هندسام: نمیتونم بزنمت کوک چون کودک آزاری محسوب میشه
دابلبانی: من بچه نیستم!!
هندسام: به هرحال، به دوتا سولمیتام نگا کنین D:
شوگرکت: بخاطر خود خداااا چند بار باید بهت بگم؟
شوگرکت: سولمیت کوفتیت نیستم
شوگرکت: فهمیدی؟
هندسام: بله سولمیت
هندسام: *شوگا...
تصحیح خودکار احمقانهشوگرکت: ....
نامی: میتونم شاهد قتل باشم؟
چیمچیم: شاید
YOU ARE READING
Amigos/ bts groupchat
Fanfictionچی میشه اگه جیهوپ تصمیم بگیره دوستاشو باهم آشنا کنه؟... (پارت ها کوتاهن) ☁︎اسم آیو: رفقا ☁︎کاپل: تهکوک، یونمین، نامجین، هوپ؟؟ ☁︎ژانر: فلاف، رمنس، کمدی ☁︎نویسنده اصلی: hazy_lush ☁︎روزهای آپ: جمعه و چهارشنبه