𝘗𝘢𝘳𝘵 2

77 14 17
                                    


سلانه‌سلانه روی کف‌پوش‌ها قدم برداشتم؛ مثل ماهی که روی یه سطح صاف می‌لغزه. آنجلا چاره‌ای برام باقی نذاشته. تمام سعی‌ام رو بکار گرفتم تا هیچ صدایی تولید نکنم اما هر زمان که همچین تصمیمی می‌گیرم کف‌پوش‌ها شروع به ناله می‌کنن، یا وقتی نصف شب گرسنه‌م می‌شه و درِ یخچال با بلندترین صدای ممکن باز و بسته می‌شه، یا زمانی که ظرفی از دستم روی زمین میفته و بصورت دایره‌وار شروع به چرخیدن می‌کنه و انگار قصد کوتاه اومدن و متوقف شدن رو نداره، این مشکلات فقط در ظاهر کوچیک و بی‌اهمیت هستن.

مامان مشغول چیدن میز صبحانه بود. پاورچین‌پاورچین به سمت در رفتم، دو قدم تا رهایی مونده بود که کف‌پوش یادش اومد ناله کنه.

- تلاشت قابل تحسین بود هری!

کلافه دستی به موهای موج‌دار و بلندم کشیدم و وارد آشپزخونه شدم.

با دیدن قیافه‌م خندید. "تو فرار کردن افتضاحی!"

دست به سینه روی صندلی نشستم و صندلی چوبی رو به طرفین تکون دادم. "کاش می‌شد کف‌پوش‌ها رو مثل در روغن‌کاری کنی تا دیگه سروصدا نکنن."

"که راحت بتونی فرار کنی استایلز کوچیک؟ کور خوندی من همیشه اتفاقاتی که توی خونه‌م رخ میده رو می‌فهمم." لب‌هاش رو با زبون خیس کرد و ادامه داد: "تمام حالت‌های فرار کردنت رو مثل فوت‌وفن‌های آشپزی از حفظم، فکر می‌کنی پاورچین‌پاورچین راه میری اما بیش‌ترین صدا رو تولید می‌کنی."

- این‌طور نیست، گوش‌های تو بیش از حد تیزن.

ظرف پنیر و زیتون رو جلوم گذاشت. "خیلی خب، دیگه بدعنقی نکن، در قبال پدرت مسئولیت‌هایی داری."

- قرار بود با بریدن و سوفی بریم بندرگاه.

به قوری کوچیک چای و پارچ آب پرتقال اشاره کرد و با تکون دادن سرش ازم پرسید که چی می‌خوام.

- آب پرتقال.

پارچ رو برداشت و لیوان کنار بشقابم رو تا نصفه پر کرد. "یه روز دیگه می‌رین."

برای تایید حرفش از طرف من به چشم‌هام خیره شد. سرم رو تکون دادم.

بعد از چند دقیقه سکوت نگاه زیر چشمی بهم انداخت و درحالی‌که مشغول هم زدن فنجون چای بود پرسید: "از مدلین چخبر؟"

خودم رو با مالیدن عسل روی نون تست سرگرم کردم و وانمود کردم چیزی نشنیدم.

اما قصد کوتاه اومدن نداشت و به هر طریقی می‌خواست ازم حرف بکشه. "هری با توام، این روزا با مدلین ملاقات کردی؟"

- نه.

روی صندلی جابه‌جا شد و سرش رو جلوتر آورد انگار قصد داشت با صدای آرومی راز مهمی رو بهم بگه. "فکر کنم متوجه شدی که طرز نگاهش به تو خیلی_"

𝘐𝘍 𝘠𝘖𝘜 𝘉𝘈𝘊𝘒 𝘛𝘖 𝘔𝘌/اگر به من برگردیWhere stories live. Discover now