- ۲۴ : علاقه

Börja om från början
                                    

لیام به خودش اعتراف کرد که احساسی که داره، فراتر از حس برادری و رفاقت و هم گروهی بودنه. حالا لیام مطمئن بود که دوستش داره. با تمام وجودش و از عمق قلبش.

توی یک سالی که بالاخره با خودش به صلح رسید که اجازه ی این دوست داشتنِ مخفیانه رو به خودش بده، هر روزش با فکر کردن به اون میگذشت و هر شب با خیال اون به خواب میرفت.

زین
این کلمه باعث میشد قلبش بلرزه و احساسات مختلفی رو در آنِ واحد تجربه کنه.

از اوایل تشکیل گروه، اونا اتمسفر خاص خودشونو داشتن. خیلی راحت تر از بقیه با هم ارتباط گرفتن و کنار هم تونستن راحت تر با تجربیات جدید و گاهاً ترسناک این صنعت کنار بیان.
لیام منضبط و قانون مدار بود و زین سرکش و بازیگوش اما درعین حال درونگرا و خجالتی.
درکنار هم ترکیب زیبایی از تناقض رو به وجود میاوردن.

زندگی توی خونه ی مشترک باعث شد به هم نزدیک تر بشن و به حضور همدیگه عادت کنن. همینطور که به دیدن نایل و هری و لویی توی اون خونه عادت داشتن.

این بزرگ شدن و دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتشون در کنار هم باعث شد لیام رابطه‌ش با زین رو مثل رابطه‌ش با بقیه پسرها تصور کنه.
همونطور که هری خیلی به لویی نزدیک و زین و لویی رابطه ی دوستی خاصی داشتن. یا نایل که با همه مثل برادرهای تنی خودش رفتار میکرد و واقعا اون‌ها رو خانواده ی واقعی خودش میدید.
و سال ها طول کشید تا لیام اونقدر بالغ بشه که بتونه عشق رو از دوستی مجزا کنه. و اون لحظه لیام پی برد که تمام این مدت عاشق زین بوده‌.

تمام سال هایی که در کنار هم رشد کردن باعث شد این علاقه ذرّه ذرّه شکل بگیره. هیچ عشق دراماتیک و ناگهانی که مثل سیلی به صورتش بکوبه وجود نداشت.
درعوض ماه به ماه، هفته به هفته، روز به روز و لحظه به لحظه، این نزدیکی و مراودت باعث شد عمیق تر و عمیق تر توی این احساس فرو بره و بالاخره وقتی به خودش اومد دید خیلی وقته توی این دریای احساس غرق شده.
حالا برای لیام با وجود این همه خاطرات مشترک سخت بود که بیشتر از این علاقه‌ش رو نادیده بگیره و احساساتش رو پس بزنه.

درست وقتی که درگیر درک نوع رابطه‌ش با زین بود، اون ناخواسته وارد جریانات جدایی از پری و حواشی بعدش شد و لیام به خودشون فرصت داد که زین اوضاع مساعد روحیش رو بعد از این جریانات بدست بیاره اما ایجاد مشکل پشت مشکل این اعتراف رو تا الان به عقب انداخت.

و حالا لیام مجبور بود با دوست دختر جدید زین کنار بیاد و با عکساشون، کسایی که رابطه‌شون رو حمایت میکردن، و منیپ هایی که ازشون ساخته میشد کنار بیاد.

لیام میدونه که زین حسی به جی جی نداره. لااقل نه تا الان. اما چه تضمینی هست که در آینده علاقه ای شکل نگیره؟ جی جی زیباست و اونطور که از حرفای زین مشخص بود، مهربون و توی کارش حرفه ایه‌.
چیزایی که لیام میدونه زین رو جذب میکنه.
اما با فکرکردن به اینکه زین چندین سال با پری‌ای که خیلی مهربون و دوست داشتنی بود و رابطه‌ی خوبی هم با باقی پسرا داشت در رابطه بود اما متقابلا عاشقش نشد، خودش رو دلداری میده.

terrorist | Z.M -  RPFDär berättelser lever. Upptäck nu