آقای دکتر رضا براهنی و آقای هوشنگ گلشیری و کوشان عزیز:
رسیدگی به نوشتههای ناتمامِ خود را به شما عزیزان واگذار میکنم. ساعت یک و نیم است. خستهام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گم و گور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمیگویم بسوزانید.از هیچکس متنفر نیستم. برای دوستداشتن نوشتهام. نمیخواهم، تنها و خستهام برای همین میروم. دیگر حوصله ندارم.
چقد کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانهای تاریک.
من غلامِ خانههای روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی میکنم. چقدر به همه و به من محبت کرده است.
چقدر به او احترام میگذارم. بانوی رمان، بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست.
با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.نامهٔ خودکشیِ غزاله علیزاده🖤
•••
امروز ۱۲ اردیبهشت و ۲۶سال از مرگ غزاله علیزاده میگذرد، کسی که توی یکی از مصاحبههاش گفته بود: تنها با نوشتن نجات پیدا میکنم.
رضا براهنی یه *رثا داره به نامِ رثای غزاله اگر دوست داشتید بخونیدش زیباست.
*رثا: ستایشِ مُرده در شعر.
आप पढ़ रहे हैं
به نام نامه
लघु कहानीسَلاماً عَلیٰ رِسائِلَ لَم تُرسَل خَوفاً مِن بُرودة الرَّد. سلام بر نامه هایی که از ترسِ سردیِ پاسخ هرگز ارسال نشدند.