نامهٔ هشتم:

195 63 24
                                    

درد همدرد که داند؟ همدرد.
من گریسته‌ام‌، آری مدتی است که با هر ضربه‌ی کوچکی با هر بهانه اندکی به گریه می‌افتم.
دوستِ من، دلم زخم دارد. همین!
دیگر بیش‌تر نمی‌گویم.
چه می‌نویسم نمی‌دانم، همین‌قدر می‌دانم تو، تو، تو، قسمتی از دریچه‌ گشوده به روی خوبی‌ها هستی که در دسترس من در مقابل چشمان من قرار گرفته‌ای و چه عزیز هستی.
بیشتر چیزی ندارم که بگویم که:
«سکوت با هزار زبان در سخن است»

نامه از سیمین بهبهانی به منصور اوجی

به نام نامهWhere stories live. Discover now