Interval

206 57 2
                                    

وات د فاک.

این اطلاعات خیلی بیشتر از اینه که حتی قادر باشی هضمشون کنی.این لعنتی واقعیه؟نه نه نه؛این حتما یه آدم دیگه‌است.ولی من مطمئنم که هیچ مرد دیگه ای به اسم پارک جیمین توی این دنیا نیست.حتی توصیف کوتاهش هم به خوبی با من مطابقت داره.معلومه که این آدم منم.

ولی من هیچ یونگی نمیشناسم.با وجود اینکه باهم برخورد داشتیم حتی صورتش هم یادم نمیاد.

این عجیب نیست؟از بین تمام کتاب ها،من یه دفتر خاطرات قدیمی رو پیدا کردم که هیچ وقت تا حالا ندیده بودم.اون دفتر من نبود،بلکه مال یک‌نفر از دانشگاه من بود.محض رضای خدا برای چی من این رو برداشتم؟و بعدش فهمیدم کسی که صاحب کتاب روش کراش داشته منم! اتفاق؟یا یه شوخیه؟

ذهنم با کلی سوال پر شده بود..و کنجکاوی.من باید از این ماجرا سر دربیارم.اگه این واقعی باشه،و من کسی باشم که اون عاشقشه..

اههه!! این داره دیوونم میکنه.اول از همه باید بفهمم این مین یونگی کیه!

چیکار باید بکنم؟...آره!من یه دوست معروف دارم که تقریبا همه افراد دانشگاه رو از هر پایه ای میشناسه.اون باید یونگی رو بشناسه.

از روی صندلیم بلند شدم و شماره یونجون رو گرفتم.بعد از چندتا بوق برداشت.

"هی جیمین هیونگ!چه خبر؟"

"میخوام ازت درباره یکی از بچه‌های دانشگاه بپرسم.ببینم میشناسیش یا نه."

"حتما.من مطمعنم که همه رو میشناسم و همه هم منو میشناسن."

"اسمش مین یونگیه."

"مین..یونگی؟"

"آره،مین یونگی."

چند لحظه سکوت برقرار شد قبل از اینکه یونجون دوباره حرف بزنه.

"ببخشید هیونگ،ولی فکر نمیکنم تا حالا این اسم رو شنیده باشم."

"این یکم..عجیبه،"

"اون چجور آدمیه؟"

"یه آدم ساکت که فقط یه دوست داره."

"هوم..ببخشید نمیتونم کمکی بهت بکنم.ولی چرا میخوای یک دفعه‌ای دربارش بدونی؟"

"خب..آمم..این داستانش طولانیه.بعدا بهت میگم باشه؟ممنون."

"خواهش میکنم هیونگ.منتظر شنیدنش میمونم."

تلفن رو قطع کردم چون هیچ اطلاعاتی نتونستم پیدا کنم.ولی صبر کن ببینم،مگه اون یه دانشجوی سال اولی نیست؟ولی من سال آخریم،پس ما چطوری باهم کلاس داشتیم؟
نمیفهمم.من حتما یه چیزی رو اشتباه خوندم.این مین یونگی مرموز کیه...

تنها راه برای فهمیدنش،خوندن دفتر خاطراته؟

اره فکرکنم.

کنجکاوم بدونم بعدش چه اتفاقی میوفته.هرچند همه چیزی که نوشته شده فقط درباره منه.

لیوان رو برداشتم و همه آب‌پرتقال رو سرکشیدم. دوباره روی صندلی نشستم تا بیشتر از دفتر خاطرات این پسر ناشناس بخونم...

𝙳𝚒𝚊𝚛𝚢📕[𝚢𝚘𝚘𝚗𝚖𝚒𝚗]Where stories live. Discover now