12 November
من کل این چند روز به خودمون فکر کردم.
تو منو نجات دادی و من کمکت کردم.
ما باهم حرف زدیم و من عاشقت شدم.
من اعتراف کردم و تو رد کردی.
تو با هوسوک قرار گذاشتی و من آسیب دیدم.من همه چیز رو بررسی کردم و فهمیدم.رنج کشیدنم همش اشتباه خودم بود.من فراموش کردم اسمم رو بالای برگه بنویسم.
یونگی
پ.ن: ....دستامو ول کنید کاریش ندارم،فقط میخوام سرمو از دست این دوتا بکوبم به دیوار.
आप पढ़ रहे हैं
𝙳𝚒𝚊𝚛𝚢📕[𝚢𝚘𝚘𝚗𝚖𝚒𝚗]
बेतरतीब[Completed] جیمین یه دفترخاطرات پیدا میکنه و... "وقتی که به تو فکر میکنم تمام نگرانیهام ناپدید میشن.تمام چیزی که احساس میکنم،بهاره." •~•~• "طوری که به اون نگاه میکنی،نمیشه به منم نگاه کنی؟طوری که لمسش میکنی،نمیشه منم لمس کنی؟ آغوشت،بوسههات و زمز...