1 April
یکی زنگ خونه رو زد و یه جعبه پیتزا اونجا گذاشته بود.خیلی خوشحال شدم ولی این تا وقتی بود که بازش کردم.توش پر از آشغال بود.عالیه!قربانی اپریل فول دی شدم.(-_-)
یونگی
واو...اون حتی داره احساساتش هم نقاشی میکنه!کیوت.
YOU ARE READING
𝙳𝚒𝚊𝚛𝚢📕[𝚢𝚘𝚘𝚗𝚖𝚒𝚗]
Random[Completed] جیمین یه دفترخاطرات پیدا میکنه و... "وقتی که به تو فکر میکنم تمام نگرانیهام ناپدید میشن.تمام چیزی که احساس میکنم،بهاره." •~•~• "طوری که به اون نگاه میکنی،نمیشه به منم نگاه کنی؟طوری که لمسش میکنی،نمیشه منم لمس کنی؟ آغوشت،بوسههات و زمز...
4
1 April
یکی زنگ خونه رو زد و یه جعبه پیتزا اونجا گذاشته بود.خیلی خوشحال شدم ولی این تا وقتی بود که بازش کردم.توش پر از آشغال بود.عالیه!قربانی اپریل فول دی شدم.(-_-)
یونگی
واو...اون حتی داره احساساتش هم نقاشی میکنه!کیوت.