75

177 43 2
                                    

18 November

در حد مرگ حوصلم سر رفته.تمام کاری که انجام میدم دراز کشیدن روی تخته،گشتن توی گوشی،خوابیدن و اجازه دادن به اونا تا هرکاری که میخوان باهام بکنن.

این بیمارستان داره شبیه جهنم میشه.
نمیتونم صبر کنم تا از اینجا فرار کنم.
میتونم بهت زنگ بزنم تا اینجا بیای:)؟؟

یونگی

میخوام بگم که عاشق این بودم که برم اگه برام آدرس رو میفرستاد.مردم میگن یه کتاب میتونه زندگیت رو تغییر بده.درواقع هیچ کس منو با این اشتیاق دوست نداشته.الان میخوام با این یونگی قرار بزارم.قسم میخورم باید خیلی خوش‌شانس باشم تا همچین پارتنری داشته باشم که عاشقانه دوستم داشته باشه.

𝙳𝚒𝚊𝚛𝚢📕[𝚢𝚘𝚘𝚗𝚖𝚒𝚗]Where stories live. Discover now