دو روز بعد....
یونگی و جونگکوک درحال جون کندن و درست کردن غذا بودن...
جیمین مشغول عوض کردن کانال های تلویزیون بود...
البته تهیونگ هم روی پا هاش سرش و گذاشته بود و با دقت زیاد به کانال هایی که عوض میشد نگاه میکرد...
¥جیمینااااا،بیا کمک!!
با داد یونگی جیمین اروم بلند شد.
^اگه میخواستم خودم درست کنم به تو اون
جونگکوک الدنگ نمیگفتم!_هی من رئیستم!
^کارخونه و شرکت بیبی!اینجا رئیس منم...
جیمین با قر قر سمت همسر و دوستش میرفت تا غذا و درست کنه!نه یک تیکه گوه سوخته!
تهیونگ با دقت به تلویزیون و زن برهنه ای که پخش میشد نگاه کرد...داشت چش میشد؟
مگه همیشه توی دریا همه موجودات بدون لباس نبودن؟
موج از درد به پایین تنه اش رسید!
دستش و اروم روی دیکش گذاشت...
خیلی درد میکرد!
ناله ارومی کرد....واقعا چش شده بود؟!
نکنه مریضی گرفته بود!
_جونگ....کوکی!....
یونگی اروم از آشپزخانه بیرون اومد و تهیونگ و توی وضعیت بدی دید!
¥ج...جونگکوک!بیا تهیونگ یه مشکلی داره!
جیمین آهسته پشت یونگی ضاهر شد...
متعجب به تهیونگ نگاه کرد!
اون بچه تحریک شده بود؟
^جونگکوک!ک...کمک!
جیمین دست یونگی رو کشید و به زود به اشپز خونه بردش...
_چی شده!؟
^برو خودت ببین!
جونگکوک گره پیشبند و باز کرد و آهسته از اشپزخونه خارج شد...
_تهی....تهیونگ!چی شده!
ترسیده سمت تهیونگ دوید!
به تلویزیون نگاه کرد و تقریبا همه چیز و فهمید....
پورن؟واقعا؟تهیونگ و روی دستاش بلند کرد و به اتاق برد...
_تهیونگ؟خوبی؟
+ج...جونگکوک...
با گذاشته شدن روی تخت مقداری مایع ابی رنگ از مقعدش جاری شد...
ترسید!
_تهیونگ این چیه؟!!!!
+نمی....دونم!
YOU ARE READING
𝐀𝐜𝐫𝐨𝐬𝐬 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐚||𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
Fanfictionآن سوی دریا.... 🌊 جئون جانگکوک تاجر صادرات غذاهای دریایی بعد از مشکلات ریوی برای استراحت به یک جزیره به مدت ۶ ماه سفر میکند تو اون جزیره با چیزی.... 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝑲𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏-𝒀𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆...