🌊𝐏𝐚𝐫𝐭𝟒🌊

5.4K 964 174
                                    

[JUNGKOOK]

_تهیونگ چیزی شده؟

+اون میخواست دخترشو تنبیه کنه....درد داره....

تلویزیون رو خواموش کردم و زیر پاهای تهیونگ نشستم...

_خیلی اذیت شدی؟

آروم سمتم اومد و یه دستش و روی شونم گذاشت و یک دفعه خودشو تو بغلم پرت کرد!

+میندی(mindiاسم دختر نپتون شاه)گناه داره اونا اذیتش میکنن!درد داره...بعدش کبود میشه و خون میاد

خیلی سریع و بدون مقدمه گفت...!
هیچی از حرفای سادش نمی‌فهمیدم!

دستمو آروم روی کمر باریک و کوچیکش کشیدم و گفتم...

_تهیونگی آروم بگو بفهمم چی شده...

کمی مکث کردم و ادامه دادم...

_تو آب که بودی............اذیتت میکردن؟

با سکوتش و خیس شدن لباسم کاملا به جواب رسیدم...پس تو اب اذیت شده...

_خب بیخیال....دوست داری باهام آشپزی کنی؟

+(فین).... آشپزی؟

موفق شدم و حواسش رو پرت کردم...

_اره تهیونگم آشپزی...یعنی میریم غذا درست میکنیم و بعدش میخوریم...

+آره تهیونگ خیلی گشنشه...

یک درصد احتمال دادم که شاید الان که گشنش شده منو بخوره...ولی....ولی اگه میخواست بخوره همون اولی که همو دیدیم و پام زخم شده بود میخورد چون نمیتونستم فرار کنـ...

+جونگکوکی اینجای تهیونگ درد میکنه...

آروم از بغلم جدا شد و دستشو روی شکم کوچولوش گذاشت...

_گشنته بیا سریع غذا درست کنیم و بخوری که دیگه درد نگیره...

بلند شدم و سمت آشپز خونه رفتم...
منتظر تهیونگ بودم اما نیومد...

با دستم محکم به پیشونیم زدم و دوباره رفتم جای تهیونگ.

آروم بلندش کردم اونم برای اینکه نیوفته ، دستش و دور گردنم حلقه کرد...

+من...نمیتونم...مثل تو...راه برم...ببخشید!

_تهیونگ؟چرا معذرت میخوای؟منم اگه تو آب بودم و دم داشتم معلوم بود نمیتونستم تو خشکی اونم با دوتا پا راه برم!

با صدای قاروقور شکم تهیونگ خنده ای کردم و سمت آشپز خونه حرکت کردم...

+کسی اونجاس؟

_کجا؟

+تو شکمم...

_پُف....چی....معلومه که نه تو فقط خیلی گرسنه ای...الان چیزی میخوری و خوب میشی!

+باشه^^

تهیونگ و روی اپن نشوندمش و سبزی های مخصوص رو شستم و سمت تهیونگ برگشتم...کنار پای تهیونگ داشتم سبزی ها رو دقیق و یک اندازه خرد میکردم...خیلی وقت بود خودم آشپزی نکرده بودم! درچه دست پخت خانم پارک اونقدرا هم بد نیست... درواقع از دست پخت من بهتره!

𝐀𝐜𝐫𝐨𝐬𝐬 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐚||𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕Where stories live. Discover now