جان من کاور رو ببینین🤩
خیلی خوبه میدونمم😂💛💙
[JUNGKOOK]
با پریدن چیزی روی کمرم یکی از چشمام رو باز کردم...
+جونگوکی بیدار شو!!!
با فهمیدن اینکه اون چیز تهیونگه اروم دستامو روی کمر باریکش گذاشتم...
_اخ تهیونگ کمرم درد گرف!
هینی کشید و سریع از روم بلند شد!
+خیلی درد گرفت؟خوبی؟
صداش میلرزید!واقعا؟من فقط داشتم شوخی میکردم...
سریع با چشم های خوابآلود نشستم و اون موجود مو ابی کیوت روی تختمو بغل کردم...
_نه نه خوبم عزیزم چیزی نشده...ببین خوب خوبم!
تهیونگ اروم نگاهم کرد و بیشتر خودشو بهم چسبوند...
+خیلی ترسیدم!...
یکمی مکث کرد و منم از فرصت استفاده کردم و عطر مورد علاقم رو وارد ریه هام کردم...
+جونگکوکی!
_جانم؟
+بازم تو دلم کسیه!
_گرسنته؟
+اوهوم!
اروم بلند شدم و کش و قوسی به بدنم دادم...
_بیا بریم صبحونه بخوریم!
اروم از روی تخت بلند شد و آمد کنارم دستم و گرفت...
+بریم.
تمام چیزی که باعث شد بهش فکر کنم اینه که چطوری نخورمش؟موجود به این شیرینییییی
_چرا اینقدر شیرینی؟
اروم انگشت دست ازادش رو داخل دهنش برد و گفت...
+من که شیرین نیستم!مگه منو خوردی؟
_بعد میگه من شیرین نیستم!!!!!!
...................................................
بعد از خوردن صبحانه روی مبل نشسته بودم و کتاب میخوندم...
تهیونگم دستاشو دور گردنم و پاهاش و دور کمرم حلقه کرده بود و سرش رو روی سینه ام گذاشته بود.
+جونگکوکی!
_جانم؟
+بریم بیرون...
لباش رو جلو داد و سرش رو کج کرد.
_کجا بریم خب؟بریم ساحل؟
با شنیدن اسم ساحل لرزی به بدن تهیونگ افتاد!
+میخوای منو پ..پَسم بدی؟من ن...نمیخوام..من...من...
با دیدن بد نفس کشیدنش نگران شدم!
_تهیونگ اروم باش!نه نه نمیخوام پَسِت بدم!هیچ وقت پست نمیدم!اروم باش.....اروم....
YOU ARE READING
𝐀𝐜𝐫𝐨𝐬𝐬 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐚||𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
Fanfictionآن سوی دریا.... 🌊 جئون جانگکوک تاجر صادرات غذاهای دریایی بعد از مشکلات ریوی برای استراحت به یک جزیره به مدت ۶ ماه سفر میکند تو اون جزیره با چیزی.... 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝑲𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏-𝒀𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆...