🌊𝐏𝐚𝐫𝐭𝟖🌊

5.1K 902 122
                                    

جان من کاور رو ببینین🤩

خیلی خوبه میدونمم😂💛💙

[JUNGKOOK]

با پریدن چیزی روی کمرم یکی از چشمام رو باز کردم...

+جونگوکی بیدار شو!!!

با فهمیدن اینکه اون چیز تهیونگه اروم دستامو روی کمر باریکش گذاشتم...

_اخ تهیونگ کمرم درد گرف!

هینی کشید و سریع از روم بلند شد!

+خیلی درد گرفت؟خوبی‌؟

صداش میلرزید!واقعا؟من فقط داشتم شوخی میکردم...

سریع با چشم های خواب‌آلود نشستم و اون موجود مو ابی کیوت روی تختمو بغل کردم...

_نه نه خوبم عزیزم چیزی نشده...ببین خوب خوبم!

تهیونگ اروم نگاهم کرد و بیشتر خودشو بهم چسبوند...

+خیلی ترسیدم!...

یکمی مکث کرد و منم از فرصت استفاده کردم و عطر مورد علاقم رو وارد ریه هام کردم...

+جونگکوکی!

_جانم؟

+بازم تو دلم کسیه!

_گرسنته؟

+اوهوم!

اروم بلند شدم و کش و قوسی به بدنم دادم...

_بیا بریم صبحونه بخوریم!

اروم از روی تخت بلند شد و آمد کنارم دستم و گرفت...

+بریم.

تمام چیزی که باعث شد بهش فکر کنم اینه که چطوری نخورمش؟موجود به این شیرینییییی

_چرا اینقدر شیرینی؟

اروم انگشت دست ازادش رو داخل دهنش برد و گفت...

+من که شیرین نیستم!مگه منو خوردی؟

_بعد میگه من شیرین نیستم!!!!!!

...................................................

بعد از خوردن صبحانه روی مبل نشسته بودم و کتاب میخوندم...

تهیونگم دستاشو دور گردنم و پاهاش و دور کمرم حلقه کرده بود و سرش رو روی سینه ام گذاشته بود.

+جونگکوکی!

_جانم؟

+بریم بیرون...

لباش رو جلو داد و سرش رو کج کرد‌.

_کجا بریم خب؟بریم ساحل؟

با شنیدن اسم ساحل لرزی به بدن تهیونگ افتاد!

+میخوای منو پ..پَسم بدی؟من ن...نمیخوام..من...من...

با دیدن بد نفس کشیدنش نگران شدم!

_تهیونگ اروم باش!نه نه نمیخوام پَسِت بدم!هیچ وقت پست نمیدم!اروم باش.....اروم....

𝐀𝐜𝐫𝐨𝐬𝐬 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐚||𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕Where stories live. Discover now