•ꪶPART 17⛓

9.2K 1K 108
                                    

+ Ugly Giraffe
قبل از اینکه بتونه به خاطر کارش به خودش افتخار کنه نگاهش روی اخم غلیظ آقای پارک که دقیقا توی مسیر انگشتش بود قفل شد و با شک نگاهش رو به صفحه‌ی دوم انداخت تا بدونه اون کلمه به چه معنی بوده
با دیدن معنی کلمه و فهمیدن چیزی که گفته وحشت زده دستاش رو جلوی دهنش گذاشت و با جمله‌ی چانیول که با نگاه ترسناکی بهش پوزخند میزد وحشت زده بهش زل زد.
- الان...انگشتتو گرفتی سمت من،با پرروئی زل زدی به چشمام و بهم گفتی زرافه‌ی زشت؟
بکهیون دستپاچه دستاش رو توی هوا تکون داد.
+ نه...نه...من نگفتم...اینجا نوشته
چانیول همونطور که با اخم ترسناکی نزدیکش میشد،جواب داد:
- سعی نکن بی احترامی به ددیت رو توجیح کنی
کنار بکهیون نشست و بکهیون به سرعت به دستش چنگ زد و کاغذ رو جلوش گرفت.
+ ببین...اینجا نوشته زشت و زرافه،منم ترکیبشون کردم...آخه ننوشته ددی پارک ایز زرافه‌ی زشت که بی احترامی بشه
چانیول پوزخندی زد و دست بکهیون رو از خودش جدا کرد.
- آدما هیچوقت راستشو نمیگن مگه اینکه به نفعشون باشه،اگه اونجا نوشته بود گربه‌ی زیبا میگفتی با منی؟
+ چی؟ چه ربطی داره؟ چرا باور نمیکنی؟
- میخوای باور کنم؟
+ آ...آره
بکهیون،نامطمئن زمزمه کرد و چانیول با لبخند خبیثی بهش زل زد.
- بیا روی پام بشین و انگلیسی یاد بگیر
+ اما.. چرا؟
بکهیون با درموندگی و لب های آویزون پرسید.
- میدونم که چقدر معذب میشی پس باید بشینی روی پامو کلماتو یاد بگیری
با بدجنسی گفت و بکهیون همونطور که آه میکشید از جاش بلند شد.
+ این بی انصافیه
با اخم گفت و روی پای چانیول جا گرفت.
- اینکه من یه زرافه‌ی زشتم بی انصافیه یا اینکه روی پای ددیت بشینی؟!
+ من که گف...
جمله‌ش با کشیده شدن لب‌هاش توی دهن چانیول ناتموم موند.
بعد از چند ثانیه چانیول ازش جدا شد و بکهیون که به بوسه های ناگهانی ددیش عادت کرده بود با پشت دستش خیسی لب‌هاش رو پاک کرد.
- انقدر حرف نزن،درستو بخون وگرنه بازم میبوسمت
بکهیون با لب های آویزون سرش رو پایین انداخت و مشغول خوندن کلمات شد.
هر کلمه‌ای رو که میخوند درستش رو از چانیول میپرسید و چانیول همونطور که موهاش رو مرتب یا باسنش رو لمس میکرد جوابش رو میداد.
+ تموم شد
بکهیون برگه رو روی میز انداخت و بلند شد که بره اما چانیول دستش رو گرفت و مجبورش کرد بشینه.
+ تموم شد...همشو یاد گرفتم
بکهیون نالید و چانیول با اخم جواب داد:
- پس اینا چیه؟
برگه رو جلوی بکهیون تکون داد و بکهیون با تعجب شروع به توضیح کرد.
+ ولی گفتی کلمات
- من گفتم زبان انگلیسی بکهیون!
+ اما...
- پس فکر کنم باید ببوسمت
بکهیون به سرعت دستش رو جلوی دهنش گذاشت و تند تند سرش رو تکون داد.
+ gi...give me
+ درست گفتم؟
- درسته
با پایین رفتن دوباره سر بکهیون با بدجنسی منتظر شد تا چیزی که میخواست بشنوه و خیلی طول نکشید که به خواستش رسید.
+ K...kiss me
- Sure baby!
چانیول با بدجنسی به بکهیونی که سرش رو بالا آورده بود و با کنجکاوی بهش زل زده بود گفت و بدون اینکه به بکهیون فرصت بده تا معنی جمله رو از صفحه‌ی بعد ببینه،لب‌هاش رو روی لب‌های بکهیون گذاشت.
بعد از چند ثانیه ازش فاصله گرفت و با اخم گفت:
- خودت خواستی ببوسمت و حالا بی حرکت موندی؟
بکهیون خجالت زده و متعجب دستاش رو روی لبش گذاشت و پرسید:
+ چی؟ من؟
- آره...همین الان گفتی منو ببوس،وقتی میبوسمت باید تو هم همکاری کنی دیگه هیچوقت اینو فراموش نکن!
بکهیون همچنان گیج به چانیول خیره شده بود که چانیول دوباره لب‌هاش رو به لب‌های بکهیون رسوند.
لب بالای بکهیون رو بین لب‌هاش گرفت و شروع به بوسیدن کرد.
چند دقیقه گذشت و حالا صدای بوسه‌شون فضارو پر کرده بود و بکهیون بدون اینکه بدونه،سخت مشغول همکاری توی بوسه بود و اینبار از حس جدید و بوسه ای که دیگه اجباری به نظر نمیرسید لذت میبرد!

Hey Little,You Got Me Fucked Up [S1_Completed]Where stories live. Discover now